Abstract:
كانَ للمنهجِ السرديِ الحدیثِثرٌ واضحٌ فى دراسة النّصوص الأدبیّة البشریّة، بل تعدّاها إلی دراسة القصّة القرآنیّة التي أصبَحَت مجالاً خِصباً لِتطبیقِه بإجراء آلیاتِه النّقدیة. ولقد حُظِیَت دراسةُ مقولةِ الزّمن في الخطاب القرآني باهتمام الدّارسین العرب والإیرانیین، فأظهروا في دراساتهم مختلف تجلّیات الزمن في الخطاب الروائي على وفق نماذج التحلیل السردي التي قدَّمها روّاد هذا المنهج في الغرب. جاء هذا الجهد لیطرحَ كیفیةَ معالجةِ الدّارسین تقنیّة الزمن في الخطاب القرآني، ویَتَصَدّى لباثولوجیا الدّراسات النقدیة في هذا المجال. ونظراً لتعدّد الدّراسات فَاختَرنا الدّراسات السّردیة المتعَلّقَة بالقصّة القرآنیّة المنشورة فی المجلات العلمیّة الإیرانیّة والعراقیّة، والذي یشغل مساحةً زمنیّةً تتجاوز العِقدَین، ابتداءً من العام 1999م وانتهاءً بعامنا هذا، علی أساس دراسةٍ إحصائیةٍ تحلیلیةٍ كَشَفَت لنا في النّهایة؛ أنّ 47% من مجموع الدّراسات جاءت موظّفة منهج "جینیت" توظیفاً میكانیكیاً دون محاولة الخروج عن إطاره، ممّا أدّی إلی تشابه الدراسات في المقاربة النقدیة وفي النّتائج، الذي نجم عنها تشابه التحليل مع اختلاف القصّة القرآنیّة المدروسة. وما تمّ عرضه نقداً سردياً للزمن في 42% من الدّراسات، لیس إلّا خَلیطاً من قراءةٍ تأویلیةٍ وقراءةٍ سردیّةٍ بنیویّةٍ، یمیل إلی أن یكون شرحاً وتفسیراً غالباً، وتحلیلاً في أحیان قلیلة جداً. وبالنّسبة إلی 12% من مجموع البحوث التي حاولت أن تؤسّس نظریة جدیدة أو تعدّل النظریة التی جعلت أساساً لها، فلم تقدّم –عموماً- إضافةً نقدیةً إلی ساحة التحلیل الزّمني، ووضّحت لنا أنّ النقد السردي للزمن الروائي القرآني في الدّراسات الفارسیة والعربیة، لم یَصِل بعدُ إلی مرحلة التأسیس. كما كشفت لنا أنّ أهمّ إشكالیّة تُواجِه تحلیل الفضاء الزمني في القصّة القرآنیّة هي إشكالیّة الفهم والاستیعاب؛ فهناك أخطاءٌ منهجیةٌ في فهم النظریّات المعتمدة نراها حصیلة قراءةٍ قلقةٍ مستعجلةٍ تتوقّف غالباً عند حدود الطروحات البنيويّة الوصفية، والإحصائية، بنظرةٍ انتقائیةٍ.
روایتشناسی نوین تاثیری محسوس بر تحلیل متون ادبی برجای نهاد، بررسی داستانهای قران نیز بهمثابه زمینهای پربار برای کاربست این روشها از این تاثیر برکنار نبود. در این میان، نویسندگان عربزبان وپارسیگوی به تحلیل موضوع زمان در متن قران وتکنینکهای مختلف کاربست ان پرداختند. مقاله حاضر باهدف ارزیابی چگونگی تحلیل تکنیک زمان در داستانهای قران، به اسیبشناسی پژوهشهای علمی نگاشته شده دراین عرصه میپردازد و دراین راستا، بررسی مقالههای منتشر شده در مجلات علمی-پژوهشی دو کشور ایران وعراق را در بازه زمانی بیش از دو دهه یعنی ازسال 1378ه.ش تاکنون، جهت بررسی فضای حاکم براین دست از پژوهشها برگزیده است ودر نهایت به این نتیجه میرسد که؛ 47درصد ازاین مقالات بهقالببندی تکنیکهای مختلف زمان در نمونه نقدی "ژنت" اکتفا نموده وتلاشی برای خروج ازاین چهارچوب نکردهاند که درنهایت، بهشباهت نتایج پژوهشهای مختلف انجامیده است. همچنین تحلیل زمان در42درصد از پژوهشها، امیختهای از خوانش تاویلی وبررسی روایتشناسانه داستان است وبیش از انکه بهدنبال تحلیل زمان باشد، تفسیری از داستان را ارايه میدهد.12درصد از پژوهشها که در تلاش برای تاسیس یک شیوه نو یا اصلاح بخشهایی از روشهای موجود در روایتشناسی بودهاند، نتوانستهاند نظریه یا روش نقدی تازهای را عرضه کنند واین موضوع نشان میدهد که نقد روایتشناسانه زمان در داستانهای قران هنوز به مرحله تاسیس نرسیده است. مهمترین چالشی که این عرصه با ان مواجه است چالش فهم ودریافت صحیح نظریهها وروشهای غربی است؛ بسیاری از سوءبرداشتها وخوانشهای نادرست نظریهها محصول خوانش سریع وسطحی متن است که غالبا با کاربست گزینشی روشهای نقدی، به بررسی اماری-توصیفی از زمان بسنده نموده است.
Narratology had a clear effect on the study of literary texts,and even influenced the analysis of Qur'anic stories,so that it became a suitable ground for the application of various critical methods.The study of the subject of time in the text of the Qur'an attracted the attention of Iranian and Arab scholars and examined the various reflections of this technique following the examples of narrative criticism.The present study aims to investigate how time critique is written in Quranic stories and seeks the pathology of articles written in this field.Given the breadth of the discussion,we only review articles published in scientific-research journals between Iran and Iraq between1999 and now,and we have a statistical-analytical approach in the study of these studies,which ultimately,the following results for The authors specify;47% of the total articles have not been excluded from the framework of this method by using the cash method of"Genet" mechanically,which has caused researches to be written with the same cash method and similar results. What is presented as a study of the narratology of time in 42% of the researches is not a combination of interpretive critique and narrative critique,
and often deals with the description and interpretation of the story and has less analytical approach.Twelve percent of all researchers who have attempted to articulate a new theory or change existing cash methods have generally been unable to offer a new approach. It is clear that the critique of Persian and Arabic narratology in this field has not yet reached the stage of establishment and exploitation. The most important challenge that this critical research faces is the crisis of deep understanding of critical theories. Many mistakes in applying theories go back to the rapid and superficial critique of the text in which researchers with a selective approach,to describe and analyze Statistically enough.