Abstract:
با توسعه مفهوم بزهدیده؛ بزهدیدهشناسی را به کیفری که فقط بزهدیدگان جرایم کیفری را مدنظر قرار دارد و بزهدیدهشناسی عمومی که به تمامی بزه دیدگان (آسیب دیدگان) مانند بزهدیدگان حوادث، بزهدیدگان جامعه، بزه دیدگان دولت و نهادهای وابسته میپردازد تقسیم کرده است. این جا در راستای این تقسیم بندی در پی این مسئله هستیم که بزه دیدگان سیاسی و اجتماعی ناشی از تصمیمات سیاسی حکمرانان سیاسی را مورد بحث و بررسی قرار دهیم. سوالی که در پی آن هستیم با روش توصیفی-تحلیلی از طریق گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای و اسنادی این است؛ بر اساس ظرفیتهای رسیدگی به وضع موجود بزه دیده گان سیاسی اجتماعی ناشی از تصمیمات رهبران سیاسی از منظر فقهی و آموزههای عدالت ترمیمی قابل رصد و جبران خسارت هستند یا خیر؟ به نظر میرسد با توجه به مسائلی همچون «وجود تعارض منافع فلسفه به وجود آمدن قربانیان حقیقی، تصمیمات آنی و غیرسیستماتیک گاهی سیاسی، عدم شایسته سالاری واقعی در برخی مدیران سیاسی، لزوم تجدیدنظر در برخی ریل گذاریهای مفسده انگیز، عدم توجه به نظریات کارشناسی و فکری به دلیل جبهه گیری سیاسی، عدم وجود مؤلفههای حکمرانی خوب مدیران سیاسی و...» از نظر قاعده فقهی لاضرر و لااضرار این بحث قابل رصد و پیگیری از سوی بزه دیده و حکومت اسلامی است.
By developing the concept of victim; Divides victimology into a criminal case that only considers victims of criminal offenses and general victimology that deals with all victims (victims) such as victims of accidents, victims of society, victims of government and related institutions. Here, in line with this division, we seek to discuss the political and social victims of the political decisions of political rulers. And the documents are: based on the capacity to address the current situation, the socio-political crime resulting from the decisions of political leaders from the jurisprudential point of view and the teachings of restorative justice can be observed and compensated or not? It seems that with regard to issues such as "the existence of a conflict of interest in philosophy, the emergence of real victims, immediate and sometimes unsystematic political decisions, the lack of real meritocracy in some political leaders, the need to reconsider some corrupt rails, Expert and intellectual theories due to political bias, lack of good governance components of political managers, etc.
Machine summary:
سوالي که در پي آن هستيم با روش توصيفي -تحليلي از طريق گردآوري مطالب به صورت کتابخانه اي و اسنادي اين است ؛ بر اساس ظرفيت هاي رسيدگي به وضع موجود بزه ديده گان سياسي اجتماعي ناشي از تصميمات رهبران سياسي از منظر فقهي و آموزه هاي عدالت ترميمي قابل رصد و جبران خسارت هستند يا خير؟ به نظر مي رسد با توجه به مسائلي همچون «وجود تعارض منافع فلسفه به وجود آمدن قربانيان حقيقي ، تصميمات آني و غيرسيستماتيک گاهي سياسي ، عدم شايسته سالاري واقعي در برخي مديران سياسي ، لزوم تجديدنظر در برخي ريل گذاري هاي مفسده انگيز، عدم توجه به نظريات کارشناسي و فکري به دليل جبهه گيري سياسي ، عدم وجود مؤلفه هاي حکمراني خوب مديران سياسي و...
سوالي که در اين پژوهش دنبال يافتيم و در پي پاسخي براي آن هستيم اين مسئله است ؛ علي الاصول بزهديده گاه سياسي اجتماعي ناشي از تصميمات رهبران سياسي از منظر فقهي و آموزه هاي عدالت ترميمي قابل رصد و جبران خسارت هستند يا خير؟ با در نظر گرفتن اين مسائل مختلف پاسخ مثبت است چنين ظرفيتي وجود دارد که در ادامه مستند و مستدل به اثبات آن خواهيم پرداخت .
4 اگر بخواهيم ويژگي هاي تصميمات آني ، ٥ غيرکارشناسي ، شعاري ٦، احساسي و سياسي را در قالب نظريه آشوب مورد شرح و تفسير قرار دهيم بايد گفت : پيچيدگي ، عدم قطعيت ، نايقيني ، بينظمي و تلاطم 1- Chaos Theor 2- Irregularity and Unpredictability 3- Chaotic Behavior ٤- جهت مطالعه بيشتر دراين خصوص توصيه ميشود نگاه کنيد به منابع ذيل : Bishop, Robert, 2017, Chaos, in Zalta, Edward N.