Abstract:
آیین مزدیسنا یکی از کهن ترین ادیان جهان است که حتی با وجود مهجور ماندن زبان و خط اوستایی و پهلوی، از دیرباز مورد توجه مکاتب و معارف بشری قرار گرفته است. فریدریش نیچه فیلسوف آلمانی نیز حتی با گذشت قرون متمادی و تحولات اجتماعی گسترده در زندگی نوع انسان، از فلسفه و حکمت آیین زرتشتی بی نصیب نمانده و به نظر می رسد بسیاری از سخنان وی متاثر از این آیین است. پژوهش حاضر میزان تشابهات میان این دو نحلة آیینی و فلسفی را به روش توصیفی - تطبیقی بررسی میکند. دستاورد این تحقیق، امکان ارتباط و تاثیر آیین مزدیسنا بر آرای نیچه را تقویت میکند، به نحوی که در بازنمایی سوژة خودبنیاد نیچه، اراده در یک بینش ناشناس درونی، معطوف به قدرت است، تفسیری که در مزدیسنا از آن با نام امشاسپندان فروشی نام برده می شود و همچنان که آن ها صور معنوی عالم خلقت هستند، در جهان نیچه ای نیز اشیاء و اجسام، نمودی از حقیقت ذات خود هستند. محوریت اصلی اندیشة نیچه نوآفرینی و ساخت جهانی عاری از پیش فرض های دیرین و خرافه هاست، همانطور که نوآفرینی عالی ترین خواست پیامبر مزدیسنا در ایران اوستایی بوده است. از رهیافت های نیچه، برآمدن اندیشة نوین و فرو شدن اندیشه های ناسازگار است، همچنان که در بینش زرتشتیان، فروهرهای نوین مردم زنده، قوی تر از فروهرهای درگذشتگان هستند. در دو رویکرد، ابرانسان یا سوشیانت، نامیرا و آخرین آفریده است که جهان را عاری از شر دروغ و انسان را فنا ناپذیر خواهد کرد.
The religion of Mazdisna is one of the oldest religions in the world, which, despite the abandonment of the Avestan and Pahlavi languages and scripts, has long been considered by human schools and teachings. The German philosopher Friedrich Nietzsche was not deprived of the philosophy and wisdom of Zoroastrianism even after many centuries and extensive social changes in the life of mankind, and it seems that many of his words are influenced by this religion. The present study examines the similarities between these two rituals and philosophical methods in a descriptive-comparative way. The result of this research strengthens the possibility of the connection and influence of Mazdisna's religion on Nietzsche's views, so that in representing the self-founded subject of Nietzsche, the will in an anonymous inner vision is focused on power. The interpretation which in Mazdisna is called Emshaspandan sale, and just as they are the spiritual forms of the world of creation, in Nietzsche's world, objects are manifestations of the truth of their essence. The main focus of Nietzsche's thought is to create and build a world free of long-standing presuppositions and superstitions.As heresy has been the highest desire of the Prophet Mazdista in Avestan Iran.One of Nietzsche's approaches is the emergence of new ideas and the sinking of incompatible ideas. Also, from the Zoroastrian point of view, the Fravehars of the living are stronger than the Forouhars of the dead. In two approaches, the superman or Sushyant is the immortal and last creation who will make the world free from the evil of lies and man immortal.
Machine summary:
دستاورد اين تحقيق ، امکان ارتباط و تاثير آيين مزديسنا بر آراي نيچه را تقويت ميکند، به نحوي که در بازنمايي سوژة خودبنياد نيچه ، اراده در يک بينش ناشناس دروني، معطوف به قدرت است ، تفسيري که در مزديسنا از آن با نام امشاسپندان فروشي نام برده ميشود و همچنان که آن ها صور معنوي عالم خلقت هستند، در جهان نيچه اي نيز اشياء و اجسام ، نمودي از حقيقت ذات خود هستند.
»(فولادوند،١٣٨٢: ٢٨٢) اکنون پرسش اصلي پژوهش حاضر اين است که اگر اين خودبنيادي و نوآفريني و همچنين حذف پيش فرض هاي مدروس از نگرش هاي اصلي فريدريش نيچه در جهت سير کمال انسان باشد، چگونه مي توان نگرش هاي فوق را به گذشته اي بسيار دور، در ايران اوستايي نسبت داد؟ اگر اين امر ممکن باشد، اين دو نحله ، چه شباهت هاي بنياديني با يکديگر دارند؟ در پژوهش حاضر شاخصه هاي اصلي بينش زرتشتي که احتمالا محل اتفاق نظر و تلاقي در فلسفه خود بنيادي نيچه هستند بررسي ميشود..
مقدمۀ اين فروپاشي نيز، تسلط نوميدي و يأس است » (همان :٣٤) نيچه در کتاب ارادة معطوف به قدرت ميگويد: «من هنوز موجبي براي نااميدي نيافته ام ، هر کس که اراده اي نيرومند نگاه داشته و خود را بدان پرورش داده است و در عين حال نظري وسيع دارد، او بيش از هميشه بخت ياري خواهد داشت .
از منظر آئين مزديسنا جهان مملو از نيروهاي معنوي پيش برندة عالم وجود به سمت کمال و قوام است و نيچه نيز بر اين باور است که اشياء و اجسام در عالم هستي، نمودي از حقيقت ذات خود هستند.