Abstract:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی و ارائه راهبردهای کیفیت محیطی سکونتگاههای غیررسمی مبتنی بر مشارکت محوری در فرحزاد صورت گرفته است. روش تحقیق کمی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای، اسنادی و میدانی میباشد، همچنین به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از روش تحلیل عاملی تاییدی و با استفاده از نرمافزار AMOS، SPSS، و مدلهای SWOT، و (FARAS، BMW)، و روش QSPM استفاده شد. پس از بیانیه مشکلات مطرح شده، نتایج رتبهبندی عرصههای موضوعی با استفاده از مدل FARAS نشان داد، از دیدگاه متخصصان، مشکلات وضع موجود در محله فرحزاد در عرصه کالبدی با مقدار وزن 456/0، بیشتر از سایر عرصهها میباشد. در ادامه نیز، به منظور رتبهبندی هر مشکل در عرصههای موضوعی از مدل BMW استفاده شد، در بعد زیستمحیطی: فقدان سیستم دفع فاضلاب با مقدار وزن 087/0، در بعد اجتماعی: امنیت اجتماعی با مقدار وزن 087/0، در بعد اقتصادی: وجود مساکنی بدون سند مالکیت عرصه با مقدار وزن 084/0، در بعد کالبدی: رشد سکونتگاههای غیررسمی شمال محله با مقدار وزن 085/0، در نهایت بعد تصمیمگیری و مدیریتی: ضعف حضور مردم در تصمیمات توسعه شهری با مقدار وزن 084/0، میباشد. در ادامه نیز به منظور ارتباط بین مشکلات مطرح شده در کیفیت محیطی و مشارکت شهروندان از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد، نتایج گویای ارتباط معنادار و مثبت بین مشکلات مطرح شده و نبود مشارکت شهروندان بود. در نهایت با استفاده از روش QSPM به تدوین اهداف در راستای ارتقاء کیفیت محیطی مبتنی بر مشارکت شهروندان پرداخته شد، نتایج نیز نشان داد، اهداف افزایش بهداشت و افزایش امنیت از جمله مهمترین اهداف زیستمحیطی و اجتماعی میباشند. مشارکت پذیر کردن مردم، افزایش پایداری اقتصادی و ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی در محله نیز به ترتیب از مهمترین اهداف عرصههای مدیریتی، اقتصادی و کالبدی هستند.
Today, the growth of informal settlements is one of the most important challenges for cities. In this regard, several approaches were developed to improve the conditions of this type of settlements. One of the approaches that has accepted informal housing and is trying to improve it is to improve the quality of the environment through central participation. This approach can improve the situation of residents both in terms of physical environment and social status. The aim of this study is to improve the quality of the environment in the informal settlement of Farahzad neighborhood and to create a basis for the development of residents' economy and also to establish more social relations between them. To identify the neighborhood, a questionnaire was prepared with a sample of 377 residents and a Cronbach's alpha coefficient of 0.783. One of the most important results of the questionnaire that was analyzed in SPSS software was identifying security as the will of the people and lack of participation in the neighborhood, and factor confirmation in AMOS software with a factor load of 0.3 in all items confirmed its validity. Then, using a problematic approach and analytical methods such as SWOT and QSPM matrix, five areas of environmental, social, economic, physical and managerial and decision-making were identified to make suggestions. Analysis of research data showed that the most important factor in creating informal settlement in Farahzad neighborhood was the high immigration rate in the neighborhood. Also, one of the most important policies that have a high priority in improving the quality of the environment can be the issuance of housing ownership documents to residents and the change of wasteful uses of green space and tourism.
Machine summary:
واکاوي و ارائه راهبردهاي کيفيت محيطي سکونتگاه هاي پيراشهري مبتني بر مشارکت محوري (مورد: محله فرحزاد) دريافت مقاله : ١٤٠٠/١١/٠٨ پذيرش نهايي: ١٤٠١/٠١/٢٧ صفحات : ٢٢٠-٢٠١ سيدکميل صالحي کمامردخي ؛١ دکتري گروه شهرسازي ، دانشکده معماري و شهرسازي ، دانشگاه علم و صنعت ، تهران ، ايران .
سجادزاده و همکاران (١٣٩٥)، در پژوهشي تحت عنوان ، راهبردهاي ارتقاء کيفيت محيطي سکونتگاه هاي غيررسمي بر مبناي نظرات ساکنين ، نمونه مطالعه : محله حصار در شهر همدان ، به اين نتايج دست يافتند، براي ارتقاء کيفيت محيطي سکونتگاه هاي غيررسمي به مواردي چون «امنيت و ايمني »، «جلب مشارکت ساکنين »، «تصميم گيري اختصاصي براي هر محله »، «استفاده از فرصت ارزش پايين زمين براي جانمايي تسهيلات و خدمات شهري » و «فرهنگ سازي » در کنار ساماندهي کالبدي محلات بايد توجه شود.
در نهايت بايد گفت که با توجه به اينکه مشارکت در جهت ارتقاء کيفيت محيط شهري نيازمند مواردي چون به رسميت شناختن و تسهيل در فرايندهاي اجتماعي نظير دخالت در تصميم گيري هاست (٧: ٢٠٢٢ ,Spencer et al) اما تحقق مشارکتي مؤثر وابسته به روش هاي به کار گرفته در آن است و هنگامي که روش ها به خوبي باهم ترکيب شدند برنامه ريزي سکونتگاه ، تبديل به نيرويي قدرتمند براي تغييرات پايدار و مثبت خواهد شد ( ٣٨-٢٩ :٢٠١١ ,Greene et al).