Abstract:
عنوان، یکی از اصلیترین ارکان در اثر ادبی به شمار میرود؛ رکنی که اگر صحیح و متفکّرانه گزینش شود، تأثیرگذاری چشمگیری بر جلب و جذب مخاطب خواهد داشت. این اهمیت قطعاً در حوزة ادبیات داستانی برجستهتر است. حسن انتخاب عنوان از منظر زیباییشناسی و ادبی میتواند ساختار منسجم یک اثر داستانی را برجسته سازد. با این حال، از این دست بررسیها بهصورت جامع درخصوص عناوین داستانهای فارسی صورت نگرفته است. در این مقاله براساس منابع کتابخانهای، کارکرد زیباییشناسی عناوین 60 رمان فارسیِ نوشتهشده در سالهای 1332 تا 1357، در بخش روساختِ دستوری، آواها، واژگان، موسیقی و صور خیال مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. دستاورد پژوهش نشان میدهد از آنجایی که همنشینی واژگان در تداعی عواطف و معنی کلام نقش مؤثرتری دارد، بیشتر عناوین بهصورت ترکیبی انتخاب شدهاند و این ترکیبات یا بهصورت اضافی یا معطوف با حرف «واو» هستند. از همنشینی آوایی حروف در عناوین، حرکات موسیقیایی تولید میشود که به نظر میرسد از سوی نویسندگان برای القای معانی خاص ایجاد شده است. از میان صنایع لفظی، واجآرایی، واژهآرایی و از میان صنایع معنوی، مراعاتالنظیر و تلمیح بیشتر به کار رفتهاند و همچنین استفاده از کنایه و استعاره بیش از دیگر صنایع به چشم میخورد.
Title is one of the main pillars in a literary work, a base which, if chosen correctly and thoughtfully, will have a significant impact on attracting the audience. This is certainly more prominent in fiction; the proper choice of title from an aesthetic and literary point of view, can highlight the coherent structure of a work of fiction. However, such studies have not been conducted comprehensively on the titles of Persian stories. In this article, based on library sources, the aesthetic function of the titles of 60 Persian novels written between the years 1953 to 1978 are examined and analyzed concerning grammatical superstructure, sounds, words, music and imagery. The research results show that, since the combination and collocation of words has a more effective role in the association of emotions and the meaning; most of the titles have been selected in combination which are either additional or joined with the preposition and. In the titles, phonemic combinations of the letters produce musical rhythms that seem to have been created by the authors to induce specific meanings. Alliteration and repetition, among figures of speech, and congeries and allusion, among figures of thought, have been used more often. Furthermore, the use of metonymy and metaphor is more prominent than other devices.
Machine summary:
در اين مقاله براساس منابع کتابخانه اي، کارکرد زيباييشناسي عناوين ٦٠ رمان فارسي نوشته شده در سال هاي ١٣٣٢ تا ١٣٥٧، در بخش روساخت دستوري، آواها، واژگان ، موسيقي و صور خيال مورد بررسي و تحليل قرار گرفته است .
رويکرد اين پژوهش ، همان گونه که در چکيده و مقدمه توضيح داده شد، بررسي زيباييشناسي زباني و ادبي عناوين ٦٠ رمان فارسي است که همگي مورد توجه بوده اند.
دستوري بررسيها نشان ميدهد درصد بالايي از عناوين ، از ترکيب دو گروه اسمي به وجود آمده اند و تعداد کمتري به صورت تکي يا چند گروه اسمي هستند: * گروه يک جزئي: در ميان عناوين ، ١٤ عنوان به اين صورت آمده است که حدود ٢٣ درصد کل عناوين را شامل ميشود؛ مانند: طوطي، کليدر، ملکوت .
آواها زيبايي يک کلام ادبي در گرو هم نوايي عناصر آن است و يکي از راه هاي ايجاد اين همگوني، ساختار آوايي است که هرگونه توازن و تناسب صوري را شامل ميشود که از طريق تکرار و مطابق قواعد زبان شکل ميگيرد.
Tynyanov اگرچه واژگان موضوع مورد بحث ما به دليل ماهيت خاص خود در مقام عنوان يک اثر داستاني، به صورت تک واژه يا نهايتا چند واژٔە ترکيب شده هستند و نميتوان آن ها را در زنجيره هاي طويل کلامي مورد بررسي قرار داد، امکان تحليل آن ها در معيارهاي ذکرشده وجود دارد.
وجود چنين واژگاني در عناوين مورد بررسي نشان ميدهد آفرينندگان اثر در انتخاب نام براي آثار خود، از کاربرد اين گونه واژگان بياطلاع نبوده اند.
بررسي عناوين مورد بحث ، نشان ميدهد خالقان اثر در انتخاب عنوان اثر داستاني خود اگرچه نه به فراواني بديع لفظي، اما به اين نوع آرايه نيز نظر داشته اند.