Abstract:
سابقه و هدف: ازآنجاییکه بدرفتاری هیجانی شوهر میتواند موجب آشفتگی عاطفی و تنفر زن از او شود؛ این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مداخلات معنوی-مذهبی بر عواطف، کینهتوزی و بخشش در زنان دارای تجربۀ بدرفتاری هیجانی همسر انجام شده است.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی و بهصورت پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل است. جامعۀ آماری پژوهش تمامی زنان دارای تجربۀ بدرفتاری هیجانی شهر بندرعباس در سال 1398 بود که 28 نفر از آنان بهصورت نمونهگیری دردسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند و اعضای گروه آزمایش تحت مداخلات معنوی-مذهبی قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس عاطفۀ مثبت و منفی (PANAS)، پرسشنامۀ پرخاشگری (AQ) و پرسشنامۀ حالتهای روانشناختی مثبت (PPSQ) استفاده شد و دادهها نیز از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیّری (مانکوا) تجزیهوتحلیل شد. در این پژوهش همۀ موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکردهاند.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که مداخلات معنوی-مذهبی اثر معناداری بر بهبود عاطفۀ مثبت (43/29F= و 05/0P <)، عاطفۀ منفی (84/F= و 05/0P <)، کینهتوزی (57/12F= و 05/0P <) و بخشش (66/51F= و 05/0P <) در زنان دارای تجربۀ بدرفتاری همسر داشت.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این پژوهش، مداخلات معنوی-مذهبی میتواند بهعنوان روش موثر درمانی و آموزشی موجب بهبود عواطف، کینهتوزی و بخشش در زنان دارای تجربۀ بدرفتاری هیجانی همسر شود.
خلفیه البحث واهدافه: بما ان سوء التعامل العاطفیه للزوج یمکن ان یسبب الاضطراب العاطفی ونفور المراه من زوجها، قام هذا البحث بدراسه مدی تاثیر المداخلات الروحیه والدینیه علی العواطف والحقد والتسامح لدی النساء اللواتی تعرضن لسوء المعامله العاطفیه من قبل الزوج.
منهجیه البحث: الدراسه الحالیه هی دراسه شبه تجریبیه من نوع الاختبار القبلی والبعدی مع المجموعه الضابطه. اشتمل المجتمع الاحصايی جمیع النساء اللواتی قد تعرضن للاساءه العاطفیه فی مدینه بندرعباس عام 2019 حیث تم اختیار 28 امراه منهن بطریقه اخذ العینه المتاحه ومن ثم تم ادراجهن بشکل عشوايی فی مجموعتی التجریبیه والضابطه و وخضع اعضاء المجموعه التجریبیه لمداخلات روحیه ودینیه. من اجل جمع البیانات، تم استخدام مقیاس العاطفه الایجابیه والسلبیه (PANAS)، استبیان العنف (AQ) واستبیان الحالات النفسیه الایجابیه (PPSQ). تم تحلیل البیانات وتجزيتها بطریقه التحلیل متعدد المتغیرات للتغایر MANCOVA. تمت مراعاه جمیع الموارد الاخلاقیه فی هذا البحث واضافه الی هذا فان مولفی البحث لم یشیروا الی ای تضارب فی المصالح.
المعطیات: اثبتت النتايج ان للمداخله المعنویه والدینیه اثرا کبیرا علی تحسین العاطفه الایجابیه (43/29F= و 05/0P<)، والعاطفه السلبیه (84/F= و 05/0P<)، والحقد (57/12F= و 05/0P<) والتسامح (66/51F= و 05/0P<) لدی النساء اللواتی قد تعرضن للاساءه العاطفیه من قبل ازواجهن.
الاستنتاج: نظرا لمعطیات هذه الدراسه، یمکن استخدام المداخلات الروحیه والدینیه بصفتها طریقه لعلاج موثر وتعلیمی، لتحسین العواطف والتسامح والتخلص من الحقد لدی النساء اللواتی تعرضن لسوء المعامله العاطفیه من قبل ازواجهن.
Background and Objective: Emotional abuse by the husband can cause emotional distress and wife hatred of the husband. Therefore, this study attempted to evaluate the effectiveness of spiritual-religious interventions on emotions, resentment and forgiveness in women with experience of emotional abuse by the spouse. Methods: This is a cuasi experimental study with a pretest-posttest control group design. The statistical population consisted of all women with experience of emotional abuse in Bandar Abbas in 2019. The sample studied included 28 women selected through convenience sampling method, who were divided randomly into two groups-training and control. The experimental group received spiritual-religious interventions. For collection data Positive and Negative Affect Scale (PANAS), The Aggression Questionnaire (AQ) and Positive Psychological States Questionnaire (PPSQ) were used. In this study, all ethical considerations were observed and no conflict of interest was reported by the authors. Results: The results showed that spiritual-religious interventions have a significant effect on the improvement of positive emotions (F=29.43, P<0.05), negative emotions (F=4.84, P<0.05), resentment (F=12.57, P<0.05) and forgiveness (F=51.66, P<0.05) in women with the experience of emotional abuse by the spouse. Conclusion: According to the findings, spiritual-religious interventions can be used as an effective therapeutic and educational method to improve emotions, resentment and forgiveness in women with experience of emotional abuse by the spouse.