Abstract:
مسأله علم یکی از بنیادیترین مباحث فلسفه است که بسیاری را به تأمل درباره حقیقت و کیفیت آن واداشته است. مفهوم علم که به معنای مطلق دانش و آگاهی است، مفهومی بدیهی است، اما رویکرد حکماء اسلامی به حقیقت آن متفاوت است. بعضی آن را امری سلبی و بعضی آن را صورت منطبعه در عقل و برخی نیز آن را از مقوله اضافه دانستهاند. ملاصدرا نیز با توجه به مبانی خاص خود مانند اصالت وجود، حقیقت علم را امری وجودی و حضوری میداند و با این رویکرد علم را از سنخ وجود و خارج از مفاهیم ماهوی میداند. در این پژوهش ابتدا به بررسی و تحلیل چیستی علم از دیدگاه حکمای اسلامی پرداخته شده است و سپس با روش تحلیلی دیدگاه ملاصدرا درباره حقیقت علم مورد بررسی قرار گرفته است و در نهایت ثمرات وجودی مترتب بر آن را بررسی کرده است.
The issue of science is one of the most fundamental issues of philosophy that has made many thinkers think about truth and its quality. The concept of science, which is the absolute meaning of knowledge and awareness, is an obvious concept, but the approach of Islamic scholars to its truth is different. Some have considered it a negative thing, some have considered it as a form in the intellect and some have considered it as an additional category. Mulla Sadra considers the truth of science as an existential thing and with this approach he excludes science from the scope of essential concepts.
Machine summary:
ملاصدرا نيز با توجه به مباني خاص خود از جمله اصالت وجود، حقيقت علم را امري وجودي و حضوري ميداند و با اين رويکرد، علم را از سنخ وجود و خارج از مفاهيم ماهوي ميداند.
بر اين اساس علم در نظام فلسفي ملاصدرا اين گونه تعريف شده است : «العلم ليس أمرا سلبيا کالتجرد عن المادة ولا إضافيا بل وجودا ولا کل وجود بل وجودا بالفعل لا بالقوة ولا کل وجود بالفعل بل وجودا خالصا غير مشوب بالعدم وبقدر خلوصه عن شوب العدم يکون شدة کونه علما» 1 (صدرالدين شيرازي، ١٣٦٨، ج ٣، ص ٢٩٧) به طور کلي سه نوع تعبير در بيانات صدرا دربارة علم وجود دارد: تعبير اول : «أقول الحق کما سبق أن العلم عبارة عن وجود شيء بالفعل لشيء بل نقول العلم هو الوجود للشيء المجرد عن المادة سواء کان ذلک الوجود لنفسه أو لشيء آخر فإن کان لغيره کان علما لغيره وإن لم يکن لغيره کان علما لنفسه » (همان ، ص ٣٥٤).
عبارت صدرا (بقدر خلوصه عن شوب العدم ) ويژگي امري تشکيکي است و بر شدت و ضعف داشتن علم دلالت دارد؛ زيرا مشوب به عدم بودن همان حدود وجودي شي ء را بيان مي کند که امري تشکيکي است و اين امر تشکيکي از عقل اول که بيشترين فعليت و کمترين حدود عدمي را دارد شروع مي شود و تا مادة المواد که کمترين فعليت و بيشترين حد عدمي را دارد، ادامه مي يابد.
بنابراين از تحليل حقيقت علم اين مسئله به خوبي روشن مي شود که ميان عالم و معلوم يا عاقل و معقول هيچ دوگانگياي وجود ندارد؛ بلکه همان طور که گفته شد علم ، وجود و حضور مجردي براي مجردي است .