Abstract:
بیان مسئله: شکستهنستعلیق آخرین تحول نوشتاری در خوشنویسی ایرانی است که اوج کاربری آن را باید در دوره قاجار جست. تنوع شیوههای شکستهنویسی در دوره قاجار متناسب با جریانهای اجتماعی و نیازهای هنری آن دوره قابل دستهبندی و گزارش خواهد بود.هدف: مقاله حاضر دو هدف اصلی را دنبال میکند؛ نخست جستجویی در بنیانهای شکل گیری شکسته نستعلیق خواهد داشت و سپس دستهبندی از شیوههای مرسوم شکستهنویسی در دوره قاجار ارائه خواهد داد.روش پژوهش: این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانهای و میدانی فراهم آمده است. شیوه تحلیل دادهها بر اساس تحلیل ساختاری نمونهها است؛ همچنین نمونههای مورد قضاوت از گستره شکستهنویسی موجود در دوره قاجار میباشد.یافتهها: ریشه خط شکسته را در نستعلیق دانستهاند؛ اما کنکاش در فرمشناسی این خط، تأثیر خط تعلیق بر شکسته را آشکار میکند. همچنین بر مبنای یافتههای فرمی و ساختاری در شکستهنویسی این دوره، میتوان شکستهنویسی دوره قاجار را به سه شیوه اصلی تقسیم نمود؛ نخست: شیوه پیروان درویش که بههمان شیوه مینوشتند؛ دوم: شیوهای که به استقلال نسبی شکسته از متن و شعر میانجامد؛ در این دسته، آفرینش تابلو بهروش جلینویسی (گُندهنویسی) بسیار رایج میشود؛ در گروه سوم: به نحوی نوشتارهای تحریری و منشیگری را شامل میشود؛ در این روش گونهای تندنویسی به روش خط تحریری مرسوم میگردد.
Machine summary:
در خوشنویسی به ویژه شکسته نمیتوان قواعد موبه مو را بیان کرد و در آثار تمام خوشنویسان آن را ردیابی نمود؛ چون شیوة نوشتار خوشنویس ، سبک خوشنویس ، فضا و ترکیب بندی متن ، حس و حال خوشنویس و بسیاری عوامل دیگر در چگونگی نوشتن یک کلمه و ترکیب حرف تأثیرگذار است ؛ اما کلیات حرکت حرف و کلمه ، امری مشترک در میان آن هاست که در این بخش از پژوهش ، فقط برخی از آن کلیاتِ قواعد و حرکت در قلم شکسته ، که ردپای خط تعلیق در آن مشهود است ، بیان خواهد شد (از آنجا که ردپای نستعلیق در خط شکسته آشکار است و آشنایی با آن به دلیل کاربرد آن در دوران معاصر به صورت نسبی وجود دارد، متناسب با نتیجه گیری که در آخر این فراز خواهد آمد و تأکید بر تأثیری که خط تعلیق بر شکسته نستعلیق داشته ، تنها شاخصه های مشابه شکسته با خط تعلیق را پیگیری خواهیم نمود).
گرچه پیش تر نیز جلینویسی و سیاه مشق شکسته ، نوشته میشده ؛ اما در دورة میانی قاجار بسیار بیشتر میشود و حتی در دستان یکی از نام آوران این شیوه یعنی سید گلستانه ، در برخی مواقع ، با به پایان رسیدن مقصود شکلی خوشنویس از قطعه ، متن ناتمام رها میشده و خوشنویسی نام خود را مینگارد؛ به بیان دیگر برای خوشنویس ، (به تصویر صفحه مراجعه شود) رسیدن به شکلی که او را قانع مینماید، به منظور پذیرش اثری هنری است ؛ به عبارتی جلوه بیان شکلی و هنری از متن تقدم مییابد.