Abstract:
این بررسی میخواهد مواضع روحانیت را در فرآیند انتقال قدرت از قاجاریه به پهلوی بازشناسد. هدف تحقیق کندوکاوی ژرف در باب موجبات درگیری این قشر دیرپا در پهنة سیاست ایران از پیدایش سردار سپه تا برآمدن پادشاهی پهلوی است. پرسش بنیادین چنین است که آیا روحانیت در برکناری سلطنت قاجار اثراتی اساسی و ممتاز داشت؟ در پاسخ، با بهرهگیری از روش تحلیل تاریخی و بر پایة فرآوردههای پژوهش، میتوان گفت رضاخان در روند ریشهکنسازی قاجارها سه مرحله را از سر گذرانید. در دو مرحلة آغازین، بیشتر کنشهای روحانیت بیطرفانه یا انتقادی بود. ولی از فرجامِ بحران خوزستان، یعنی آغاز واپسین مرحله، وضع دگرگون شد. دیدگاه مراجع که بر لزوم تثبیت قدرتی متمرکز برای حفظ کیان مذهب تأکید میکرد، غلبه یافت و بهسازی مناسبات با سید حسن مدرس، رضاخان را در موقعیت برتر سیاسی قرار داد. پیوند این هر دو تأثیری شگرف بر کامیابی آتی او بخشید.
The present article aims to investigate the stances taken by the clergy during the process of power transition from the Qajar to the Pahlavi dynasty. The purpose of this study is to delve deep into the causes for the involvement of this long-lasting social class in the Iranian political arena from the rise of the Sardar Sepah to the emergence of the Pahlavi dynasty. The main question is whether the clergy played a significant and essential role in the deposition of the Qajar dynasty. Using the historical analytical method and based on the findings of this study, it can be argued that Reza Khan went through three stages in the process of overthrowing the Qajar dynasty. In the first two phases, the clergy mainly adopted an essentially neutral or, at most, critical stance. However, since the conclusion of the Khuzestan crisis, i.e. the beginning of the last phase, the clergy fundamentally changed its attitude. The viewpoint held by religious authorities (marajiʿ) which considered a central power necessary for preserving the religion, prevailed. Furthermore, the improvement of the relationship with Seyyed Hasan Modarres gave Reza Khan the upper hand in the political struggle. The two factors, together, significantly contributed to Reza Khan’s impending success.
Machine summary:
در اين ميان ، روحانيت تنها نيرويي بود که توانست تا برکناري احمدشاه به طور منظم و پيوسته با رضاخان هم زيستي کند، بر مشروعيت او بيفزايد و در جامعۀ ايران که حالا در سايه سار اقتدار يک منجي از امنيت نسبي برخوردار شده بود، از اعتبار خود محافظت نمايد.
نکته اي که ميبايست پيش از آغاز سخن بدان اشارتي رَوَد اين است که در اين مقاله منظور از روحانيت آن بخش از معمماني هســتند که به علما مشهور بودند، خواسته يا ناخواسته دستي در سياست داشتند، گفتارشان ميان گروه هاي مهمي از جامعه خريدار داشت و در مسجد و بر منبر ميتوانستند به آني تودٔە مردم را بسيج کنند.
سردار سپه که از چندي قبل ، با دخالت پيدا و پنهان صاحب منصبان نظامي در انتخابات ، به اندازٔە کافي مجلس آينده را به سود خود مهره چيني کرده بود، پيش از خروج احمدشاه از ايران ، در روز سوم آبان ١٣٠٢ش ، هم هنگام با رياست جمهوري مصطفي کمال پاشا در ترکيه ، رداي رياست پوشيد و گامي بلند ١.
٦ مراجع ، اقليت مجلس به رهبري مدرس ، روحانيت مستقل سنتي تهران به سرآمدي حاج آقا جمال الدين اصفهاني و روحانيون راديکال بيگانه ســتيز به سرکردگي شــيخ محمد خالصيزاده همگي، بياعتنا به اقدامات حريف ، به تحرک اجتماعي گسترده اي دست زدند و با قرار دادن جمهوري در برابر اسلام و القاي توطئۀ جايگزيني اين شکل از حکومت با فرامين قرآن ، تودٔەُ پرشماري را وارد صف خود کردند و چون ميدانستند افکار عمومي پشتيبان رأي آنها خواهد بود، پيروزمندانه ديدگاه شان را در پوشش نظر جامعه به دستگاه حکومتي و سردار سپه غالب نمودند.