Abstract:
محبت و عشق ورزی، از مهم ترین گریش های اصیل در وجود آدمی است که می تواند عالی ترین منیع انگیزش برای رفتارهای اخلاقی باشد. این پزوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به این نتایج دست یافته است که هرچند خوددوستی میلی تاثیرگذار در صدور افعال است، اما مانعی بر سر راه انجام اعمال از روی عشق ورزی نیست و تا عملی برخاسته از میل اصیل خیرخواهانه نباشد از حد نصاب ارزش اخلاقی برخوردار نمی گردد. خیرخواهی و عشق ورزی میلی فطری و اصیل در همه انسان ها قرار دارد که می تواند مستقلا سرچشمه رفتارهای اخلاقی گردد. در این صورت است که می توان از عشق ناب به فضایل اخلاقی و محبت معنوی به عنوان عالی ترین عامل انگیزه بخشی در رفتارهای اخلاقی سخن گفت. رفتار بر مبنای اخلاق فاضله و محبت ورزی، تلازم با انقیاد الهی دارد و موجب تقرب وجودی به خداوند می گردد. این معنا می تواند در پرتو بینش الهی تقویت شود و به سطحی از آگاهی برسد که تنها رضوان الهی منشا انگیزش در عملکردهای اخلاقی گردد.
Love and affection are among the most important genuine desires in human beings that can be the highest Source to motivation for moral behaviors. This research has reached the conclusion through descriptive-analytical method and using library sources that although egoism is an effective desire in issuing actions, but it is not an obstacle to doing deeds out of love and to an action arising from genuine benevolent desire. Otherwise, it does not have the quorum of moral value. Benevolence and love are innate and genuine in all human beings, which can be the independent source of moral behavior. In this way, we can speak of pure love for moral virtues and spiritual love as the highest motivating factor in moral behaviors. Behavior based on the morality of utopia and love is related to divine submission and causes existential closeness to God. This meaning can be strengthened in the light of divine
Machine summary:
بي ترديد هيچ رفتار اختياري، بدون انگيزه صورت نگرفته و رفتارهاي اخلاقي نيز مستثناي از اين قاعده نيستند؛ در حقيقت براي راه اندازي، تـداوم و جهت بخشـي بـه اعمال و رفتارها از جمله افعال اخلاقي، به يک عامل انگيزشي نياز است .
اختلاف دارد: يکي اين که خوددوستي، تنها ميـل اصـيل در آدمـي نيسـت و ميـل بـه خيرخواهي يا همدلي نيز از اميال اصيل آدمي است و ديگري اين که تنهـا عواطـف و اميال خيرخواهانه است که ميتواند توجيه گر اخلاقي باشد؛ زيرا اگر عملي بر مبنـايي صرفا خود دوستي تحقق يابد، عاري از وصف اخلاقـي اسـت .
ما در اين جـا به دنبال بررسي تبيين هاي مختلف از فضيلت گرايي در اخلاق نيستيم و تنها بـه دنبـال شواهدي هستيم تا اثبات کند، در وجود آدمي ميل به خيرخواهي به عنوان ميلي اصيل و خالص بدون جهت يابي به شخص فاعل يا حتي ديگـران وجـود دارد.
اين نوع انگيزش ها نيز که منشا رفتارهاي اخلاقي هستند تـا حـدي از معنويت الهي برخوردارند به نحوي که زمينه تقرب الهي را فراهم ميآورند؛ زيـرا بـي شک منظور از قرب الهي و کمال اخلاقـي کـه بـه عنـوان هـدف اخـلاق در ديـدگاه اسلامي مطرح کرديده ، قرب و کمال واقعي و حقيقي است و نـه اعتبـاري و صـوري؛ بدين معنا که خداوند در کاملترين مرتبه وجود قرار دارد و هر انساني نسبت به شدت و ضعف وجودي که دارد در واقع به خداوند قرب يا بعد دارد.