Abstract:
زمینسوژگی بنابر نگرة وجودگرایی عریانیستی، رویکرد وجود همافزا-وجود فراتر از همافزایی- را مطرح میسازد. وجود همافزا-وجود فراتر از همافزایی- کلی فراتر از همافزایی ساحات شاکلة موجودیت یک هستیمند است که از هرگونه ثنویتگرایی و دوئیتپنداری که خاص فلسفة اومانیستیست فراتر میرود؛ از این رو در بررسی تقابل دو نگرة زمینسوژگی و انسانسوژگی، با معرفی نگرش انتقادی فرااومانیستی و فراسُنت -در نگرش اصالت زمین- انسان خودبنیاد و دائممدار که همواره در فلسفة اومانیستی بر ثنویتگرایی و ابژهپنداری زمین تاکید دارد؛ مورد نقد قرار میگیرد. در این نگره نیز بیان میشود که جدا پنداشتن دو رویکرد وجود و موجود اساسا غلط و نادرست است؛ وجود زمین همواره وابسته به موجودات آن است و این وجود بدون وجودِ زوجِ همگونه معنایی نخواهد داشت؛ بنابراین وجود همافزا دارای ساحات مشکک موجودیست که قائل به زوجیتپنداری پدیدارهاست؛ نه دوگانهپنداری آنها. همچنین این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای صورت گرفته؛ به بررسی نگرش اکوفمینیسم میپردازد. در این نگرش زن و زمین یکی پنداشته میشوند. البته نگرگاه زمینسوژگی با عنایت به دیدگاه انتقادی فرافمینیسم و رویکرد زنانهنگری و مردانهنگری انسانمحورانه برابری وجودی را مطرح میسازد نه تشابه سازی وجودی. همچنین با معرفی ادبیات طبیعتگرا، بیان میدارد که نگرش اصالت زمین (زمینسوژگی) همواره از دو رکن اساسی عدم هرگونه ثنویتگرایی و عدم هر گونه صفت دهی پیروی میکند.
Land-subjectivity, according to the view of Orianist existentialism view, introduces the approach of synergistic existence (i.e., existence beyond synergy). Existential coexistence (Existence beyond coexistence) Beyond the coherence of areas is the form of the existence of an being that transcends any dualism that is specific to humanist philosophy; Therefore, in examining the opposition between the two views of Land -subjectivity and human-subjectivity, by introducing a critical posthumanist and Fara-tradition attitude in the view of the originality of the land, the self-based and permanently oriented man who always emphasizes dualism and objectivism in humanist philosophy Is criticized. In this view, it is also stated that it is fundamentally wrong to separate the two approaches of existence and being; The existence of the earth is always dependent on its beings, and this existence would not have any meaning without the existence of a homogeneous pair; Thus, omnipresence has multiple domains of existence that believe in the pairing of phenomena, not their dualism. Also, this article, which was done in a descriptive-analytical method by using library resources, examines the attitude of ecofeminism. In this view, woman and earth are considered one. Of course, the Land-subjectivity view, with regard to the critical point of view of Fara-feminism and humanistic feminist and masculine- approaches, Of course, the geopolitical view, with regard to the critical point of view of extra-feminism and the feminist and masculine-humanistic approach, proposes existential equality, not existential analogy. It also introduces the naturalistic literature and states that the attitude of the originality of the earth (Land-subjectivity) always follows the two basic elements of no dualism and no adjectives.
Machine summary:
علي رشيدي و آريو همتي (١٤٠٠) در جنبش ادبي ١٤٠٠؛ زينب نوروزعلي (١٤٠٠) در فرامرد معشوق باستاني زن هاي مشرقي؛ بررسي دگربارٔە ادبيات سبز از سال ١٣٨٣ تا ١٤٠٠، تحت عنوان جنبش ادبي ١٤٠٠، شبنم هاشمي (١٤٠٠) در بانوي واژه ها؛ فرحناز حسينيتکيه (١٤٠٠) در خورشيد به چشمان فرازن دلباخت ؛ نيلوفر مسيح (١٤٠٠) در جنس سوم ؛ زينب نوروزعلي (١٤٠٠) در آنتولوژي زبان نويسان ايران و نيز يلدا صيدي (١٤٠٠) در جنبش جهاني شعر سبز، بررسي سير تکاملي نظريات فلسفي و ادبيات زمين سوژگي، تمامي به اين مقوله پرداختند اما مقالۀ پيش رو از اين حيث که به طور مشخص زمين و انسان را مورد توجه قرار داده و به دنبال بررسي تقابل اين دو در ادبيات طبيعت گراست نوآوري داشته و ميتواند در تکميل بررسيهاي انجام شدٔە گذشته موثر و راهنماي مطالعات بعدي باشد.
» (آذرپيک ، مهدويان ، ١٣٨٤ : ١٠٦-١٠٨) ٢-٤-٢- نگاه انتقادي فرااومانيستي و فراسنتي پيش از اين گفته شد که انسان در همارٔە تاريخ زيست خود دائما دچار رويکردهاي دوگانه بوده ؛ حال اين دوگانه گرايي يا در جهان سنت و بر بنيان دو پارادايم انسان و عالم امر شکل گرفته بود و يا در دورٔە اومانيسم با حذف پارادايم عالم امر، بر دو پارادايم ديگر يعني انسان و جامعه (طبيعت و هستي)؛ اما زمين سوژگي بيان ميکند که «فلسفۀ سبز؛ رهايش طبيعت از نگرزيهاي خودمعيار بشري است و «اين ديدگاه بنيان روايت هاي تفاوت انسان -سوژگي با زمين -سوژگي را در دو چيز ميداند: نگاه سلسله مراتبي به پديدارها/ نگاه دوگانه گرايانه به هستي» (ر.