Abstract:
موضوع اخلاق مورد توجه بسیاری از اندیشمندان در طول تاریخ قرار گرفته و از منظرهای مختلف به آن پرداخته شده است از جمله کسانی که در این حوزه وارد شده توشیهیکو ایزوتسو زبانشناس معروف ژاپنی می باشد. در این نوشتار سعی شده است پاسخ ایزوتسو به یکی از سوالات پرتکرار در میان مباحث اخلاقی یعنی نسبیت یا جاودانگی اخلاق را مورد کنکاش و جستجو قرار دهیم تا ببینیم تاثیر مطالعات معناشناسانه که از شاخه های زبانشناسی می باشد در این مبحث چه خواهد بود. برخی از نوشته های ایزوتسو اینگونه برداشت کرده اند که او اخلاق را نسبی می داند اما با جستجوی بیشتر در آثار ایزوتسو مشخص شده است که مراد او از آن نوشته ها نسبیت اخلاقی به معنای مصطلحش نمی باشد.
Machine summary:
معناشناسیِ مفاهیم به ظاهر یکسان در فرهنگها یا زبانهای مختلف، زمانی معقول خواهد بود که بپذیریم، در عین نوعی قرابت معنایی که بین آن مفاهیم وجود دارد، دقیقاً به یک معنای واحد نیستند، و معناشناس در سدد برجسته کردن تفاوتها و اشتراکات معناییِ یک مفهوم در زبانهای مختلف است، این نکته در بررسی موضوع نسبیت یا جاودانگی اخلاق به شکل اثربخش تری نمودار می شود، به این معنا که از این تفاوتها باید به این نتیجه برسیم هیچ وجه مشترکی در اخلاقیات جوامع وجود ندارد؟ یا با برجسته کردن شباهتها، قائل به وجود اصول مشترک اخلاقی میان جوامع مختلف و به تبع آن زبان اخلاقی آنها شویم؟ ایزوتسو به اشتراکات اخلاقی در جوامع انسانی توجه داشته، و در دیباچه کتاب مفاهیم اخلاقی دینی، نظر نوول اسمیت را که معتقد است قوانین اخلاقی در نکته های عمده و اصولی با هم تفاوتی ندارند، و اختلافات ناشی از اختلاف عقیده در باب واقعیات تجربی است، می پذیرد: 2 در این مورد حق کاملا با اوست و بر نظر او تا آنجا که قوانین اخلاقی به صورت کلی و انتزاعی و بدور از همه تفاوتهای عقیدتیِ ناشی از واقعیات عینی، سخن می گوید ایرادی نمی توان گرفت؛ شاید در چنین سطح متعالیی از تجزیه و انتزاع، طبیعت انسان در سراسر جهان یکسان باشد، و من منکر استقرار بعضی قوانین کلی اخلاقی که مشترک میان همه انسانها به لحاظ انسان بودن است، نیستم.