Abstract:
سلجوقیان یکی از مستحکمترین حکومتها در تاریخ ایران بعد از اسلام به شمار میآمد. این سلسله چنان قدرتی پیدا کرده بودند که حتی عزل و نصب خلیفة عباسی را نیز انجام میدادند، با اینکه خلیفة عباسی به عنوان خلیفة مسلمانان جهان شناخته میشد. حکومت سلجوقیان را میتوان به عنوان امپراطوری هم به حساب آورد. این حکومت برای حفظ قدرت خود رابطههای سیاسی را با دیگر حکومتها برقرار کردند. این روابط سیاسی علاوه بر قدرت یابی و نفوذ در داخل دیگر حکومتها میتوانست باعث ضعف حکومت خود نیز شود. ماوراءالنهر سرزمین تحت نفوذ و قدرت سلجوقیان به شمار میرفت. این سرزمین به غیر از حکومت سلجوقیان حوزة نفوذ دیگر حکومتها نیز به حساب میآمد؛ زیرا حکومت سلجوقیان به دنبال تحت تابعیت درآوردن حکومتهای تشکیل یافته در این سرزمین بودند.
سرزمین ماوراءالنهر به دلیل استراتژیکی بودنش همیشه مورد تهاجم و هجوم و ورود افراد و قومیتهای متفاوت در خود بود و در واقع مرز جلوگیری از هجوم افراد به درون مرکز ایران به شمار میرفتند، حال روابط سیاسی سلجوقیان با حکومتهای ماوراءالنهر میتوانست به سود این دولت باشند، هرچند حکومت سلجوقیان بیشتر به دنبال تحت تابعیت در آوردن حکومتهایی ماوراءالنهر روابط سیاسی خود را گسترش می دادند.
Machine summary:
حکومت سلجوقيان به عنوان حکومتي قدرتمند در عرصۀ ادواري تاريخ سياسي ايران قدرت و نفوذ زيادي را داشتند و تا جايي پيش رفتند که آنان را امپراطوري سلجوقي معرفي ميکردند، لذا با اين وضع سرزمين هاي زيادي را تحت تصرف خود درآوردند و بر آنان حکمراني کردند.
اين دولت با استفاده از قدرتي که داشتند، توانايي ايجاد حکومتي دست نشانده در منطقۀ ماوراءالنهر را در خود ديدند و درنتيجه اقدام به چنين کاري کردند و براي نمونه ميتوان به سلطان سنجر و قطب الدين محمد خوارزمشاه اشاره کرد که با حمايت از او در واقع دولت خوارزمشاهيان قدرت گيري ميکند و در بحث ارتباط دو حکومت به آنان اشاره شده است .
در سال ١٠٨٩م /٤٨٢ق براي بار ديگر ملکشاه سلجوقي به ماوراءالنهر حمله کرد تا با احمد برادر زاده و جانشين شمس الملک قراخاني بجنگد، در جنگي که مابين اين دو انجام گرفت ملکشاه به پيروزي رسيد و احمد را نيز اسير خود کرد، ولي صدمه اي به او وارد نکرد و او را به عنوان دست نشاندة خود راهي سمرقند کرد (همان ، ٢٦٤-٢٦٣).
در نتيجه ارسلان خان پسر ديگرش احمد را به حکومت گمارد در آخر براي سرکوبي شورش مربوط سلطان سنجر را به آرامش درآوردن حکومتش فراخواند، ولي بعد از شنيدن خبر سرکوب کردن شورشيان توسط پسرش احمد، از آوردن سپاه سلجوقي به ماوراءالنهر پشيمان شده بود و در توطئه اي که برخي از افراد قراخاني در سپاه سلجوقي انجام داده بودند، قصد کشتن سنجر را داشتند، نقش داشت به همين خاطر زماني که سلطان سنجر از اين موضوع آگاه شد به سمرقند حمله کرد و در سال ٥٢٤ق /١١٤٠م .