Abstract:
پیامبران الهی از طرف خداوند برای هدایت بشر فرستاده شدند و با ارایه برنامه های مدون در زمینه توحید، معاد، عدالت و... چراغ هدایت و راهنمای انسانها برای رسیدن به سعادت اخروی بوده اند. یکی از مسایلی که همواره در تعالیم دینی مطرح شده ، بحث قضاء و قدر است که از پیچیده ترین مباحث دینی و علمی به شمار رفته و در ادوار مختلف فلاسفه و علما روی آن و رابطه اش با اختیار انسان بحث کرده و نظرات مختلفی بیان نموده اند. قضاء و قدر یک بحث کلامی است که در آن مشخص میشود که حوادث جهان و سرنوشت انسانها تا چه اندازه به خواست و مشیت الهی مرتبط بوده و تا چه اندازه به قدرت اختیار و انتخاب انسانها باز میگردد. در این مقاله با توجه به برخی آیات قرآن، روایات و کتب مختلف ضمن معناشناسی قضاء و قدر و بیان اقسام آن، به تحلیل فلسفی و بیان رابطه سرنوشت با افعال اختیاری انسان میپردازیم.
Machine summary:
ضرورت پرداختن به مساله قضاء و قَدَر آن گاه با اهمیت تر می شود که ببینیم برخی از جبرگرایان که اغلب طیف های مذهبی را تشکیل می دهند با استناد به آموزه های دینی پندار جبر را آموزه ای دینی تلقی می کنند و از جمله دستاویزهای آنان مساله تقدیر و قضا و قدر الهی است که به سبب آن خداوند نه تنها عالم به چگونگی امور عالم ممکنات است بلکه خود پیش از خلقت نظام نامه آن را تعیین و حکم کرده که وقایع عالم بر حسب آن تقدیر و نظامنامه پیشین واقع شود و از آن تخلف نکند (علی پور، 1392، ص11).
بدیهی است این مسئله با اصل آزادی و اختیار انسان هم منافات ندارد، زیرا اختیار و آزادی یکی از اسباب و عللی است که خداوند خواسته و مقدّر نموده که بشر کارهای خود را به اراده خود انجام دهد و سرنوشت خویش را رقم زند (پایگاه مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، قضا و قدر،1397).
(مطهری، 1376، ص 101 ؛ جوادی آملی، 1378، ص 90 ؛ پرسمان، 1386) رابطه قضاء و قَدَر با اراده و اختیار : این که از یک طرف مسئله تقدیر الهی مطرح است و از طرف دیگر اختیار انسان، به این معنا است که خداوند مقرّر کرده که انسان با اختیار و اراده خود، یکی از راه ها را انتخاب کند.
این که می گوییم کارهای انسان هم به اختیار خود او است و هم قضاء و قَدَر الهی دخالت دارد، به همین معنی است که خدا اراده فرموده و مقدّر کرده که بشر سرنوشت خود را تعیین کند.