Abstract:
نظریه وضع طبیعی که سنگ بنای نظریههای قرارداد اجتماعی است، ابداع فیلسوفان سیاسی غرب نیست و در قرآن و روی کرد سیاسی تفسیری علامه طباطبایی دارای پیشینه است. این نظریه به وضعیت ما قبل مدنی انسان و غیبت فرمان روایی سیاسی اشاره دارد. با توجه به این که نبودِ مطالعه مقایسهای میان فیلسوفان سیاسی غرب و مسلمان پیرامون نظریه وضع طبیعی به شدت احساس میشود، مقایسه دیدگاه لاک و علامه در این خصوص ضروری به نظر میرسد. بنابراین، در این جستار با روش مقایسهای تحلیلی، دیدگاه لاک و علامه طباطبایی بررسی خواهد شد. پرسش نوشتار حاضر این است که وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه لاک و علامه چیست؟ بر اساس نتایج پژوهش، لاک و علامه هردو معتقدند که انسانها در وضع طبیعی، گرایش به صلح و همگرایی داشتند و واگرایی امری عارضی بود؛ هردو انسان را مدنی بالاضطرار میدانند، ولی لاک به قانون طبیعی (عقل) و علامه به فطرت (شریعت تکوینی) ارجاع میدهند؛ لاک راه برونرفت از وضع طبیعی را تکیه بر عقل میداند، ولی علامه بر بازگشت به دین و پیروی از پیامبران تأکید میکند. پرسش لاک در باره چگونگی وضع طبیعی در غیبت فرمانروایی سکولار است، ولی پرسش علامه پیرامون چگونگی وضع طبیعی در غیبت فرمانروایی دینی و نبود پیامبران الهی است. با توجه به اینکه وضع طبیعی ترسیمشده در دیدگاه علامه جنبه واقعنمایی دارد و وضع طبیعی لاک جنبه نمادین، به نظر میرسد که نظریه وضع طبیعی علامه توانِ پاسخگویی به اِشکالِ غیر واقعی بودن این نظریه را دارد.
The theory of ‘state of nature’ which is considered as the cornerstone of the theories developed about social contract is not the creation of the western politica philosophers; rather, one can trace it in the Holy Qur’an and in YAllamah OabaOabai’s political-interpretive approach to the problem in question. The theory refers to the situation prior to human civilization (precivilization) and when there has been no political sovereignty. Considering the fact that the need for a comparative study as to the views of western phiosophers and Muslim philosophers about state of nature is badly felt, it seems necessary to make a comparison between the views of John Locke and those of Allamah Tabatabai in this regard. Drawing upon the comparative-analytical method, the article seeks to study the views of these two thinkers in order to find the extent to which John Locke’s views differ from or resemble the views of YAllamah OabaOabai. According to the findings of the research, both John Locke and YAllamah OabaOabai hold a view that in the state of nature, human beings were inclined to have a peaceful social life or coexistence and live together in unity and the reverse situation was something accidental. Both thinkers believe what makes human beings live a social life or have a civilized way of life is urgency. However, Locke makes references to the natural law (reason) and YAllamah OabaOabai to primordial or innate nature (fiOrah). Locke thinks the way out of the state of nature is reliance on reason, but YAllamah lays emphasis on man’s turning back to religion and obedience to the divine prophets and following their teachings. Given the fact that the state of nature as depicted by YAllamah is of a real aspect and Locke’s state of nature is symbolic, it seems that the ‘state of nature’ theory of YAllamah is capable of meeting the objection levelled at the unreal nature of Locke’s theory.
Machine summary:
مفسران شیعه و سنی ، پیش از علامه در تفسیر این آیه مباحث خود را در دو محـورِ متعلق وحدت و محدوده زمانی و انسانی مورد نظر آیه تقلیل داده اند که بـه طـور کلـی این دیدگاه ها را می توان به چهار دسته تقسیم کرد: الف ) اکثریت مفسران معتقدند آیه به دوره ای از زندگی انسـان اشـاره مـی کنـد کـه دارای واقعیتِ تاریخی است و متعلق اتحاد و هم گرایی نیز ایمان اسـت (ابـن سـلیمان ، ١٤٢٣ق ، ج١، ص١٨١؛ صــــنعانی ، ١٤١١ق ، ج١، ص٩٨؛ قمــــی ، ١٣٦٣، ج١، ص٧١؛ ســمرقندی ، ١٤١٦ق ، ج١، ص١٤٠؛ زمخشــری ، ١٤٠٧ق ، ج١، ص٢٥٦-٢٥٥؛ طبــری ، ١٤١٢ق ، ج٢، ص١٩٥؛ طبرســی ، ١٤١٢ق ، ج١، ص١١٦؛ جــوادی آملــی ، ١٣٨٥، ج١٠، ص٤٠٠- ٣٩٠ و طالقانی ، ١٣٦٢، ج٢، ص١١٥- ١١٠).
ولی در نظریه جان لاک ، خاستگاه حکومت و فرمان روایی سیاسی ، قرارداد آدمیان است و از آن جایی که انسان هـا موجـوداتی خودمختـار و آزاد انگاشته می شوند، حکومت و فرمان روایی سیاسـی را انسـان مقـرر نمـوده اسـت ، نـه خداوند؛ همان گونه که در تفسیر لاک از وضع طبیعی انسـان هـا بـا هـم در آرامـش و صلح زندگی می کردند، علامه نیز بر اساس آیه ٢١٣ سوره بقره تفسیری صلح آمیـز از وضع طبیعی ارائه می کند.