Abstract:
تکافل اجتماعی برآیند مجموعهای از احکام فقهی است که به موجب آن آحاد جامعه در قبال وضعیت زندگی همدیگر و تامین نیازهای عمدتا معیشتی نیازمندان احساس مسئولیت مشترک میکنند. این مقاله بر آن است تا با بازخوانی و تبیین مجدد این احکام به روش تحلیلی- توصیفی، ساختار فقهی جدیدی از آنها ارائه دهد که به موجب آن ضمن آنکه برداشت مناسبتری از ظواهر نصوص شرعی بهدست آید، امکان ساماندهی نهادهای خیریه در قالبهای جدید نیز فراهم شود. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که مفاهیم و احکام فقهی ناظر بر افراد نیازمند در جانب هزینههای تکافل اجتماعی را میتوان در قالب سه معیار فقر ناشی از ناتوانی، فقر کمدرآمدی و فقر موردی تقسیمبندی کرد. همچنین احکام جانب درآمدهای تکافل اجتماعی ابتدا به دو نوع استحبابی و الزامی تقسیم میشوند که احکام الزامی به نوبه خود قابل تقسیم به دو دسته الزامی بالذات و الزامی بالعرض میباشند. احکام الزامی بالذات را نیز میتوان به سه گروه الزامی ایمانی، الزامی تکلیفی و الزامی وضعی تقسیمبندی کرد. این ساختار میتواند افقهای جدیدی را از حیث منابع درآمدی، فراروی حوزه تکافل اجتماعی بازگشاید و از نحوه تقسیم مطلوب مسئولیتهای نهادهای تکافلی رمزگشایی کند.
Social takaful (reciprocal responsibility) is a set of jurisprudential rulings by which the members of society feel a common responsibility about each other's living conditions and try to provide for the basic needs of the needy. Using the analytical-descriptive method, this article aims to present a new jurisprudential structure for these rulings by re-reading and re-explaining them, so that a more appropriate understanding of texts on Islamic law is obtained and organizing charitable institutions in new formats is made possible. The results of this research indicate that the jurisprudential concepts and rulings regarding needy people in terms of social takaful expenses can be divided into three criteria: poverty caused by disability, poverty caused by low-income, and incidental poverty. Also, the Islamic rulings on social takaful incomes are divided into two recommended and obligatory types. The obligatory rulings in turn can be divided into two categories: obligatory in –itself and obligatory by accident. Obligatory in-itself rulings can also be divided into three groups: doctrinal obligatory, prescriptive obligatory and conventional obligatory. This structure can open new horizons in terms of income sources for the field of social takaful and show the optimal way of dividing the responsibilities of takaful institutions.
Machine summary:
نتايج اين تحقيق حاکي از آن است که مفاهيم و احکام فقهي ناظر بر افراد نيازمند در جانب هزينههاي تکافل اجتماعي را ميتوان در قالب سه معيار فقر ناشي از ناتواني، فقر کمدرآمدي و فقر موردي تقسيمبندي كرد.
شهيد صدر به جاي «تكافل اجتماعي» از عنوان «تکافل عمومي» استفاده كرده و در تعريف آن نوشته است: «تکافل عمومي» يکي از پايههاي تأمين اجتماعي است که براساس آن، اسلام کفالت بعضي از مسلمانان را بر بعضي ديگر واجب کفايي قرار داده که بايد همانند التزام به ساير واجبات، در حد ظرفيت و امکانات خود، به آن اقدام كنند (صدر، 1417ق، ص 662).
كساني مانند محمد ابوزهره (ابوزهره، 1991، ص 7-8)، علوان (ناصح علوان، بيتا، ص 15) و زاهدي اصل (زاهدي اصل، 1398، ص 85و86)، تکافل اجتماعي را مشتمل بر تکاليف الزامي و غيرالزامي ميدانند كه علاوه بر تأمين نيازهاي معيشتي، ساير نيازهاي انسان را نيز شامل ميگردد؛ اما شهيد صدر (صدر، 1417ق، ص 662)، آن را از تكاليف الزامي ميداند كه تنها ناظر به تأمين نيازهاي معيشتي است.
تکاليف مالی استحبابی «تکاليف استحبابي» به سازوكارهايي براي تأمين مالي تكافل اجتماعي گفته ميشود كه اختياري است و الزامي درباره آنها وجود ندارد.
درباره خمس نيز نيازهاي معيشتي برخي از افراد نيازمند جامعه جزو مصارف آن محسوب ميشود؛ چيزي كه به تعريف اين تحقيق از «تكافل اجتماعي» نزديك است (موسوی خميني، بيتا، ج 1، ص 365).
بنابراين ميتوان اذعان داشت که اين نوع تقسيمبندي از اين قابليت برخوردار است که منابع بيشتري را براي تکافل اجتماعي فراهم سازد.