Abstract:
جریان فکری «تفکیک» که از حیث زمانی به دو دوره متقدم و متاخر تقسیم میشود، ضمن نگاه سلبی به عقل فلسفی در فهم قرآن، صرفا تفسیر بر اساس سنت صحیح را می-پذیرد. معاصران این جریان نسبت به متقدمان، رویکرد متعادلتری درپیشگرفته، با تعریف خاصی از عقل، کارکردهایی برای آن در تفسیر قائلند. مقاله حاضر به روش اسنادی در گردآوری اطلاعات و با رویکرد انتقادی، مبانی و روش تفسیری ایشان را با محوریت آثارشان به صورت مصداقی ارزیابی کرده و درصدد اثبات این فرضیه است که مبنا و روش تفسیری تفکیکیان معاصر باوجود امتیازاتی مانند اهتمام ویژه به فهم الهی قرآن یا بهکارگیری عقل تحلیلگر، با کاستیها وآسیبهایی مواجه است. مهمترین نقد، تقلیل معارف عمیق قرآنی به دلالت تطابقی و ظاهری، حجتدانستن ظهورات شخصی و مانعتراشی در معرفت-بخشی برخی آیات است. این جریان همچنانکه مخالفان خود را متهم به تحمیل یافتههای بشری در تفسیر قرآن میکند، خود نیز بدون ارائه نظام دقیق از رویکرد معرفتشناختی و الزامات منظومه فکریش، با پیشفرضهای تفکیکی در مبنا و روش تفسیری، فهم خود از قرآن را همان معنای مستفاد از عقل فطری میداند. این امر وزانت علمی این جریان را فروکاسته و آن را در جایگاهی فروتر از سایر رهیافتهای تفسیری قرار میدهد.
Machine summary:
مقالـه حاضـر بـه روش اسـنادي در گـردآوري اطلاعات و با رويکرد انتقادي، مباني و روش تفسيري ايشان را با محوريت آثارشان بـه صـورت مصداقي ارزيابي کرده و درصدد اثبات اين فرضيه اسـت کـه مبنـا و روش تفسـيري تفکيکيـان معاصر باوجود امتيازاتي مانند اهتمام ويژه به فهم الهي قرآن يا به کارگيري عقـل تحليـل گـر، بـا کاستيها وآسيب هايي مواجه است .
ضرورت اجتناب ناپذير بازشناسي تفاسير در حوزه روش شناسـي و نيز توجه به ويژگي بارز اين جريان فکري، يعني نفي عقل فلسفي در توليـد معرفـت دينـي به صورت عام ، و در فهم قرآن به صورت خاص ، نگارندگان را برآن داشت تا با تمرکـز بـر آثار و ديدگاه هاي تفکيکيان معاصر، مباني و روش اين جريـان در تفسـير قـرآن را در بوتـه نقد قرار دهند.
به صورت کلي آثـار متعـددي دربـاره تفکيکيـان بـه نگـارش درآمـده ، امـا در محـور مطالعــات قرآنــي بــه صــورت خــاص ، کتــاب «تفســير و تأويــل در مکتــب تفکيک (نقــد و بررسي )»(حامد علياکبرزاده ،١٣٩٢) براي نخستين بار ضمن بهره گيري از اغلب آثار مشهور بزرگان متقدم و متاخر جريان تفکيـک ، مبـاني و روش بهـره گيـري ايـن گـروه در تفسـير و تأويل قرآن را نقد کرده و البته ورود چشمگيري به مصاديق تفسيري و تاويلي نداشته است .