Abstract:
قذافی حکومت خود را بر اساس یک حرکت نظامی به دست آورد و بعد از چهل سال با شروع اعتراضها و ناآرامیها از اواسط فوریه2011 حکومت خود را از دست داد. حرکت اعتراضی مردم لیبی در آغاز اعتراضی مسالمتآمیز از سوی خانواده 1200 زندانی مفقودشده بود. این حرکت مسالمت آمیز بهشدت از سوی واحدهای امنیتی قذافی سرکوب شد. سپس امواج این حرکت اعتراضی بهسرعت گسترش پیدا کرد و با سقوط شهرهای بزرگ و حساس نظیر بنغازی، البیضا، مصراته زاویه در شرق و غرب کشور لیبی به جنگ داخلی کشیده شد. در این پژوهش به مسائل جامعهشناختی کشور لیبی از منظر نقش قبایل پرداخته خواهد شد. اهمیت قبایل ازآنجا ناشی میشود که کشور لیبی هنوز به شکل قبیلگی اداره میشد و قبیله عامل اصلی انسجام اجتماعی در این کشور است. سوال اصلی این تحقیق این است که عوامل موثر در تحولات سیاسی لیبی و سقوط قذافی با تاکید بر قبیله گرایی چیست؟ فرضیه اصلی این است که تحولات و تغییرات رخداده در لیبی به علت دیکتاتوری و نظام استبدادی موجب شده است تا قبایل لیبی از حمایت خود از قذافی دست کشیده ولی به سبب اختلافات با یکدیگر نیز نتوانند نظام سیاسی دمکراتیک تشکیل دهند. روش استفادهشده در این مقاله توصیفی-تحلیلی و گردآوری با اسناد کتابخانهای است.
Gaddafi gained his government based on a military movement and lost his
government after forty years with the beginning of protests and unrest in
mid-February 2011. The protest movement of Libyan people started a
peaceful protest by the families of 1200 missing prisoners. This peaceful
movement was severely suppressed by Gaddafi's security units. Then the
waves of this protest movement spread rapidly and with the fall of big and
sensitive cities such as Benghazi, Al-Bayda, Misrata Zawiya in the east and
west of Libya, it was dragged into civil war. In this research, the
sociological issues of Libya will be discussed from the point of view of the
role of tribes. The importance of tribes comes from the fact that the country
of Libya was still governed by tribes and the tribe is the main factor of
social cohesion in this country. The main question of this research is what
are the effective factors in Libya's political developments and its downfall
with an emphasis on tribalism? The main hypothesis is that the
developments and changes that occurred in Libya due to the dictatorship
and authoritarian system have caused the Libyan tribes to stop supporting
Gaddafi, but due to differences with each other, they cannot form a
democratic political system. The method used in this article is descriptiveanalytical
and compilation with library documents.
Machine summary:
در زمان حاکميت عثماني به دليل بيتوجهي حاکمان عثماني به ايالات ليبي، شکل گيري مهاجرت ها و يکجانشينيها به صورت گروه هاي قبيله اي به دليل عدم وجود امنيت در شهرها و سکونتگاه ها در دهه هاي پاياني قرن نوزدهم ، جنگ هاي ضد استعماري عليه ايتاليا به صورت گروه هاي قبيله اي، حمايت دولت هاي بريتانيا و فرانسه از گروه هاي قبيله اي در جنگ عليه ايتاليا، فقدان نيروهاي اجتماعي جديد به دليل سياست هاي سرکوب گرايانه استعمار و به تبع تداوم رهبري مخالفان توسط رهبران قبيله اي، شکل گيري حکومت پادشاهي ليبي پس از استقلال بر اساس سلسله مراتب قبايل سنوسي که پادشاه متعلق بدان بود؛ درمجموع مهم ترين دلايل تداوم ويژگي قبيله گرايي و قوميت گرايي در ليبي تا سال هاي روي کار آمدن سرهنگ قذافي بود(عمويي،١٧٧:١٣٩٢-١٧٦).
با آغاز انقلاب ليبي و سياست سرکوبي که قذافي مقابل انقلابيون و ملت ليبي پيش گرفت ، قدرتمندترين و بانفوذترين قبايل اين کشور يکي پس از ديگري به رژيم قذافي پشت کردند و موجبات تزلزل حاکميت وي را بيش ازپيش فراهم آورند و در اين ميان هيچ گاه نميتوان نقش قبيله رفله را ناديده گرفت ؛ قبيله رفله يکي از بزرگ ترين قبايل ليبي است که جمعيت آن حدود يک ميليون نفر ميرسد، به ويژه آن که اين قبيله پيش از انقلاب نيز توافق و همسويي چنداني در رژيم قذافي نداشت و با توجه به اينکه قذافي از طريق کودتاي نظامي به قدرت رسيد و در اوايل حکومت خود با توجه به تکيه اي که به نيروي ارتش داشت قبايل را زياد به بازي نميگرفت ولي بعدازآن وي براي ثبات رژيمش همواره در حال دادوستد با سران قبايل بود و اين دادوستدها شامل دادن پست ها و نقش هايي به برخي قبايل براي جلب کردن هواداري آن ها چه در مواقع عادي و چه در مواقع بحراني بود و سرکوب کردن و به انزوا کشيدن برخي قبايل ديگر که به اين قبايل معمولاً در نواحي شرقي ساکن بودند و با وقوع انقلاب در کشورهاي منطقه و ازجمله ليبي، قذافي بيشترين صدمه را از همين قبايل ساکن در نواحي شرق خورد(جعفري،١٣٦:١٣٩١).