Abstract:
بدون شک نوآوری و بازاری کردن موفقیتآمیز آن یکی از مهمترین عوامل موثر در رقابت
جهانی اقتصادها در دنیای پیشرو است. بهعبارتدیگر فعالیتهای نوآورانه عاسل اصلی
پیشرفت اقتصادی» رفاه و همچنین عاملی بالقوه در پاسخگویی به چالشهای جهانی در
حوزههای مختلف است. بنابراین شناسایی و تقویت زمینههای ایجاد نوآوری یک ضرورت
مطالعاتی است. در این راستا موضوع مطالعه حاضر ارتباط اقتصاد سایه و فساد با نوآوری در
کشور ایران در دوره زمانی (۱۳۹۶-۱۳۵۷) با استفاده از رویکرد حداقل معادلات جزئی است.
نتایج این مقاله نشاندهنده رابطه مثبت اقتصاد سایه با نوآوری و اثر مثبت فساد بر نوآوری
است. این نتیجه دور از انتظار نیست» نتایج برخی از پژوهشها نشانداده است که عاملان
اقتصادی قادرند از ساخمتار پروکراتیک به نفع خحود بهرهبرداری کنند. از جمله دیگر نتایج این
پژوهش تاثیرمنفی اندازه دولت» و همچنین دموکراسی بر نوآوری است. در ننایج پژوهش
بیکاری» درآمد سرانه» دموکراسی و بار مالیات مستقیم به عنوان علل و نسبت سرمایهگذاری
مستقیم خارجی به تولید ناخالص داخلی» رشد تولید ناخالص داخلی و نوآوری به عنوان آثار
فساد شناسایی شد.
Undoubtedly the ability to innovate and successful product marketing is one of the most important factors in the global competitiveness of economies over the next decade. In other words, innovative activities are a key factor in economic progress and prosperity, as well as a potential factor in meeting global challenges in the economic and social spheres. Therefore, identifying and strengthening the grounds for creating innovation must be studied that have been addressed in this research. The subject of this study is to investigate the effect of shadow economy and corruption on innovation in Iran in the period (2017-1997) using the approach of least partial equations in PLS software. The results of this article show a positive relationship between the prevalence of corruption and the shadow economy and innovation in Iran. Unemployment, per capita income, democracy and direct tax burden were identified as the causes and the ratio of foreign direct investment to GDP, GDP growth and innovation as the effects of corruption.
Machine summary:
مقدمه از زمانی که شـومپیتر (Joseph Schumpeter) در کتـاب کاپیتالیسـم ، سوسیالیسـم و دموکراسـی (Capitalism, Socialism and Democracy) (١٩٤٢) ادعا کرد: نظام سرمایه داری بنا به ماهیت خود شکل یا روشی از تغییر اقتصـادی اسـت و هرگـز نمی تواند پایدار باشد و آنچه سبب سرپا نگه داشتن نظام سـرمایه داری مـی شـود، کالاهـای مصرفی جدید، روش های جدید تولید یا حمل ونقل ، بازارهای جدید و شکل هـای جدیـد سازمان های صنعتی هستند که شرکت های سرمایه داری ایجاد می کنند و پاشنه آشیل نظام سرمایه داری را عدم توجه بـه نـوآوری ناشـی از رشـد بوروکراسـی در بنگاه های بزرگ معرفی کرد، دگرگونی های متعددی باعـث تغییـر شـیوه اقتصـادی و معیشـتی جوامع شده است : شـکل گیـری اقتصـادهای دانـایی محـور(Knowledge-based Economy) بـر اهمیت علم ، فن آوری و نوآوری در فرآیند توسعه افزوده و با کوتاه تر شدن چرخه عمر کالاها و فناوری به کاررفته شده در آن ها مقوله نوآوری اهمیت روزافزونی در تجارت پیـدا کـرده اسـت .
در ادبیات اقتصادی دو دیدگاه متفاوت در ایـن مـورد وجـود دارد، برخـی از اقتصـاددانان ( لـف (١٩٦٤ ,Leff)؛ لـویی (١٩٨٦, Lui)؛ کـافمن و وی (١٩٩٩ ,Wei &Kaufmann ) معتقدنـد کـه در شرایط خاص (به ویژه ) در کشورهای درحال توسعه فساد می تواند تسـهیل کننـده فعالیـت هـای تجاری و تأثیر مثبت بر نوآوری و رشد اقتصادی داشته باشد، درحالی که تعداد دیگری (شلیفر و ویشنی (١٩٩٣ ,Vishary &Shlleifer )، ، مائورو(١٩٩٥ , Mauro، وی (٢٠٠٠ , Wei) از ایـن ایـده که فساد مانعی برای توسعه اقتصاد اسـت حمایـت مـی کننـد زیـرا فسـاد باعـث کـاهش نـرخ سرمایه گذاری و مانع نوآوری های اقتصادی می شود.