Abstract:
در نظام کیفری ایران، جرایم مبتنی بر نفرت بیش از هر چیز نگرش های ایدئولوژیک و ارزش های غالب جمعی را نشان میدهد؛ در حالی که وضع این جرایم اصالتاً مبتنی بر پاسداشت باورهای فردی یا باورهای اقلیت است تا به گونه ای در برابر قدرت جمع یا قدرت اکثریت، حمایت شوند. سیاستگذاری در قبال جرایم ناشی از نفرت در ایران، دو مسیر متفاوتی را طی کرده است: نخست طبق قانون تبلیغ تبعیض نژادی مصوب 1356 ،رویکردی جهان- شمول به مقوله ارزش های مورد حمایت دارد و دوم اصلاحات اعمال شده در بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی که رویکردی بومی و ملی به ارزشهای مورد نظر دارد. این نوشتار با استفاده از منابع کتابخانه ای و به روش تتفسیری-کیفی میکوشد تا سیاستگذاری در قبال جرم انگاری رفتارهای مبتنی بر نفرت را رویکرد میان رشته ای در زمینه حقوق کیفری و جامعه شناسی سیاسی تبیین کند و با بررسی سیر و شیوه سیاستگذاری در این زمینه، این نتیجه حاصل میشود که جرایم ناشی از نفرت، بیش از هر دسته دیگری از جرایم، ظرفیت تاثیرپذیری از فاصله میان اعتقادات جمعی و ارزشهای اکثریت و باورهای فردی و خواسته- های اقلیت دارد که در صورت حمایت قدرت سیاسی از اعتقادات جمعی، سیاستگذاری در قبال این جرایم به طور کلی از مسیر درست خود خارج خواهد شد.
In the Iranian penal system, hate crimes reflect, above all, ideological attitudes and prevailing collective values; While the status of these crimes is originally based on the protection of individual or minority beliefs in order to be somehow protected against the power of the collective or the power of the majority. Policy-making on hate crimes in Iran has taken two different paths: first, according to the Law on the Propagation of Racial Discrimination adopted in 1977, it has a universal approach to the category of protected values, and second, the amendments to the penal code of the Islamic Penal Code. It has a local and national approach to the desired values. Using library resources and descriptive and analytical methods, this article tries to explain the policy against hate crime based on an interdisciplinary approach in criminal law and political sociology, and by examining the course and method of policy-making. In this regard, it is concluded that hate crimes, more than any other type of crime, have the capacity to be influenced by the distance between the collective beliefs and values of the majority and individual beliefs and the wishes of the minority, if supported by political power. From the collective belief, policy-making on these crimes will generally deviate from its right path.
Machine summary:
استاديار دانشکده حقوق ، پرديس فارابي دانشگاه تهران ، قم ، ايران جامعه شناسي سياسي تبيين کند و با بررسي سير و شيوه سياستگذاري در اين زمينه ، اين نتيجه حاصل مي شود که جرايم ناشي از نفرت ، بيش از هر دسته ديگري از جرايم ، ظرفيت تاثيرپذيري از فاصله ميان اعتقادات جمعي و ارزش هاي اکثريت و باورهاي فردي و خواسته - هاي اقليت دارد که در صورت حمايت قدرت سياسي از اعتقادات جمعي ، سياستگذاري در قبال اين جرايم به طور کلي از مسير درست خود خارج خواهد شد.
در گستره جرائم تنفر آميز هر کدام از جرائمي که در قوانين کيفري شناسايي شده اند، ممکن است به عنوان جرم تنفر آميز لحاظ شود؛ اما آنچه سبب تمايز جرائم تنفر آميز از ساير جرائم مي شود عنصر پيش داوري يا نفرت نسبت به افراد يا گروه ها است که مي تواند انگيزه توأم با تعصب نيز باشد(جعفري لنگرودي ، ١٣٩١).
در خصوص جرم زايي قانون مجازات اسلامي راجب به رفتارهاي مبتني بر نفرت از منظر تفاوت در دين و مذهب بزهکار و بزده ديده نيز مي توان مواردي را مشاهده و نام برد که مي توانند انگيزه مجرمانه مرتکب را آسوده خاطر کند و يکي از اصلي ترين ويژگي جرم انگاري و کيفر گذاري يعني ترس و بازدارندگي را از بين ببرد که اين مواد بيشتر در بخش حدود و قصاص و ديات مي باشد که در ذيل به نمونه هايي از آن اشاره مي شود: مطابق با ماده (٥٥٢) «شخص متولد از زنا در صورتي که هر دو با يکي از طرفين زنا مسلمان باشند، در احکام ديه مانند مسلمان است .