Abstract:
مشاهیر عصر صفوی در رشتهها و تخصصهای گوناگون از مهمترین عواملی بودند که وضعیت متفاوت دوران صفوی نسبت به قبل و بعد خود را رقم زدند. توجه صفویه به دانشمندان، شاعران، متکلمین، معماران، نقاشان و سایر رشتههای دیگر علوم دقیقه و علوم انسانی ابعاد گستردۀ پیشرفت آنها را مقدور ساخت. هرچند دامنۀ این پیشرفتها همگانی و ملّی بود اما در میان ولایات و استانهای کشور برخی مناطق، به دلایل مختلف اهمیت بیشتری داشتند. از آن میان مشاهیر گیلانی در عصر صفوی را میتوان به عنوان نمونه نام برد. در میان گیلانیان کوشا در عرصههای گوناگون در عصر صفوی جایگاه شهر لاهیجان ممتاز بوده است. یکی از نامیترین شخصیتهای عصر صفوی «ملّا عبدالرزاق فیّاض لاهیجی» از چهره های تأثیرگذار در بسیاری دانشهای انسانی در این مقطع زمانی بوده است. رهچند او را با عنوان متکلم و فیلسوف میشناسند اما او در عرفان، شعر، نجوم و فقه نیز تسلطی در خور توجه داشت. مقالۀ حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی به جایگاه او در عصر صفوی پرداخته و بر اساس بررسیها به این نتیجه رسیده که فیاض لاهیجی تنها یک چهره در میان انبوه مشاهیر صفوی نبوده است بلکه همیاری او در تکامل فلسفه صدرایی، تأملات نظری و مکتوب او بر فلاسفۀ پیش از خودش و نهایتاً آثار کلامی و فلسفی که از خود بجا نهاده همگی از جمله عوامل مؤثری بودند که سطح دانش دوران را به صورت ملموسی تغییر داده و ارتقا بخشیدند. مهمترین تأثیرات فیاض را شاید بتوان در الهامبخش بودن آثاری همچون «گوهر مراد» برای طالبان علوم کلامی -فلسفی دانست.
The celebrities of the Safavid era in various fields and specialties were among the most important factors that shaped the different situation of the Safavid era compared to before and after. Safavid attention to scientists, poets, theologians, architects, painters and other disciplines of the minute sciences and humanities made possible the wide dimensions of their development. Although the scope of these developments was universal and national, some regions were more important among the provinces and provinces of the country for various reasons. Among them, Gilani celebrities in the Safavid era can be mentioned as an example. Among the diligent Gilanis in various fields in the Safavid era, the city of Lahijan was prominent. One of the most famous figures of the Safavid era, "Mullah Abdul Razzaq Fayyaz Lahiji" has been one of the influential figures in many humanities in this period. Rahchend is known as a theologian and philosopher, but he also excelled in mysticism, poetry, astronomy, and jurisprudence. The present article deals with his position in the Safavid era with a descriptive-analytical approach and based on studies, it is concluded that Fayyaz Lahiji was not only a figure among the many Safavid celebrities but also his contribution to the development of Sadra philosophy, his theoretical and written reflections. To the philosophers before him and finally to the theological and philosophical works he left behind, they were all among the influential factors that significantly changed and improved the level of knowledge of the time.
Machine summary:
مقالۀ حاضر با رويکرد توصيفي-تحليلي به جايگاه او در عصر صفوي پرداخته و بر اساس بررسيها به اين نتيجه رسيده که فياض لاهيجي تنها يک چهره در ميان انبوه مشاهير صفوي نبوده است بلکه همياري او در تکامل فلســفه صــدرايي، تأملات نظري و مکتوب او بر فلاســفۀ پيش از خودش و نهايتاً آثار کلامي و فلســفي که از خود بجا نهاده همگي از جمله عوامل مؤثري بودند که ســطح دانش دوران را به صــورت ملموســي تغيير داده و ارتقا بخشــيدند.
از ميان پژوهش هايي که تا حدي با موضوع مرتبط بوده اند ميتوان به موارد زير اشاره داشت : حميد عطايي نظري (١٣٩٠) در مقاله خود با عنوان نقش فياض لاهيجي در فلسفي شدن کلام شيعي به موضوع اين پژوهش نزديک است .
پژوهشگر نامبرده در مقاله ديگري (١٣٩٠) با عنوان فياض لاهيجي و نوشته هاي کلامي او بار ديگر به ابعاد علمي فياض و تأثيرات آن بر دوره خويش پرداخته و از اين بحث چنين اســـتنتاج ميکند که فياض لاهيجي يکي از برجسته ترين متکلمان مسلمان در طول تاريخ کلام اسلامي و برترين متکلم شيعي در دوران متاخر است که به اثبات عقايد حقه ايماني و پاسخگويي به شبهات پرداخته است .
محمد ميثم حقگو (١٣٩٧) نيز در پژوهش خود با مضـــمون واکاوي اهداف دانش کلام از منظر متکلمان اماميه ، با تأکيد بر ديدگاه فياض لاهيجي به شکل تخ صصي تر به محتواي دانش فياض پرداخته و هرچند ابعاد تاريخي اين مقاله کمتر از نمونه هاي ديگر است اما دستاوردهاي قابل توجهي در مورد نقش اساسي فياض در اين دوره دارد.