Abstract:
ابنخلدون جزء معدود دانشمندان اهل سنّت میباشد که با وجود احادیث بسیار درباره مهدویّت و تشکیل حکومت توسط امام زمان(عج) در کتب معتبر روایی اهل سنّت، به انکار آن پرداخته و با استناد به «نظریّه عصبیّت» خود که آن را قطعی تلقّی مینماید؛ امکان تشکیل حکومت توسط امام زمان(عج) را منتفی میداند. وی تشکیل حکومت را بر اساس نظریه عصبیّت، حسَب و نَسَب دانسته و امام زمان(عج) را در آخرالزمان، فاقد پشتیبانی آن برمیشمارد. هدف از پژوهش حاضر نقد قرآنی و روایی نظریّه عصبیّت ابن خلدون در تشکیل حکومت مهدوی بوده و بدین منظور این نظریه با فرض غلط و درست بررسی گردیده است. با توجه به فرض درست بودن نظریّه، نتایج پژوهش بیان میکند؛ قرآنکریم بر ادامه نسل پیامبر(ص) تاکید دارد و غیرقابل انکار است، بنابراین امام عصر(عج) میتوانند با کمک خویشان در آخرالزمان حکومت جهانی تشکیل دهند و این امر تناقضی با نظریّه عصبیّت ابنخلدون ندارد. در فرض غلط بودن نظریّه، نتایج بیان میکند؛ ابن خلدون در استدلال خود دچار مغالطه گردیده است. اگرچه این نظریه دارای مستندات تاریخی است، اما در طول تاریخ موارد بسیاری را میتوان نام برد که خارج از چارچوب نظریه عصبیّت شکل گرفتهاند، مانند حوادث صدر اسلام و مخالفت قریش با پیامبر(ص).
Ibn Khaldun is one of the few Sunni scholars who, despite many hadiths about Mahdism and the formation of the government by Imam al-Zaman (as) in the authentic books of Sunni narration, has denied it and cited his "theory of nervousness" which he It is considered definite; Denies the possibility of forming a government by Imam al-Zaman (as). He considers the formation of the government based on the theory of nervousness as proportion and considers the Imam of the Age (pbuh) in the end times as lacking its support. The purpose of the present study is to critique the Qur'an and the validity of Ibn Khaldun's theory of nervousness in the formation of the Mahdavi government, and for this purpose, this theory has been examined with a false and correct assumption. Given the assumption that the theory is correct, the research results state; The Holy Qur'an emphasizes the continuation of the generation of the Prophet (PBUH) and is undeniable, so Imam al-Asr (AS) can form a world government with the help of his relatives in the end times, and this does not contradict Ibn Khaldun's theory of nervousness. Assuming the theory is wrong, it states the results; Ibn Khaldun has erred in his argument. Although this theory has historical documents, but throughout history, many cases can be named that have been formed outside the framework of the theory of nervousness, such as the events of early Islam and the Quraysh opposition to the Prophet (PBUH).
Machine summary:
با توجه به فرض درسـت بودن نظرّيه ، نتايج پژوهش بيان ميکند؛ قرآن کريم بر ادامه نسل پيامبر(ص ) تاکيد دارد و غيرقابل انکار است ، بنابراين امام عصر(عج ) ميتوانند با کمک خويشان در آخرالزمان حکومت جهاني تشـکيل دهند و اين امر تناقضـي با نظرّيه عصـبّيت ابن خلدون ندارد.
ابن تيمّيه ، ابومحمّد بن وليد بغدادي را نخستين کسي دانسته که پرسش هايي را درباره حضرت امام مهدي (عج ) مطرح کرده است ولي کتاب يا رساله اي از وي موجود نيست ؛ در منابع اسلامي، مقدمه ابن خلدون اولين اثرياست که نگارندة آن با شک و ترديد دربارة مهدوّيت سخن گفته است و راه ايجاد شبهه در اين باب براي افرادي که به وي رجوع کرده اند را باز کرده است (زين العابدين : ١١).
نظريه ابن خلدون به «العصبيۀ» مشهور است ، وي براي اثبات پندار خويش ، مستندات و رخدادهاي تاريخي را گواه مي آورد، از اين رو معتقد است : مهدي فاطمي اگر بخواهد حکومت جهاني تشـــکيل بدهد، به قوم و قبيله خود (قريش و هاشميان ) نيازمند است ، در حالي که اثري از اين عشيره ، بر جاي نمانده ، تعصب و هم گرايي قومي وجود ندارد که به وي ياري و کمک برســاند، در نتيجه تشــکيل دولتي جهاني ممکن نخواهد بود!