Abstract:
با توجه به حساسیتهایی که در خصوص (حتی) تعریف جرم سیاسی و تفکیک آن با دیگر جرائم امنیتی وجود دارد، عملا تعیین مصادیق جرم سیاسی و... یکی از مباحثی بوده است که از دیرباز محل نزاع تئوریک بوده است، با توجه به رویکردهای تاویل گرایی که در علوم انسانی تعریفشده است؛ در برخی از مواقع باید ارجاع بازخوانش و فهمیدن و حتی تفکیک را به مخاطب سپرد، این امر از لحاظ کاربردی میتواند ما را بهسوی این نکته رهنمون سازد؛ که تعریف ضابطههای دقیق، مصادیق شفاف و حتی آیین دادرسی خاص برای این نوع از مجرمین این جرائم با رعایت مسائلی همچون حضور هیئتمنصفه و امثالهم لازم و ضروری بوده درنتیجه باعث میشود دستگاه عدالت کیفری در رسیدگی قضایی بدین جرائم بر اساس معیارهای اصلی حقوقی همانند (عدالت، انصاف، وجدان قضایی، اصول دادرسی منصفانه و...) رفتار سیاسی حاکمیت ها منطبق با قوانین بین المللی تطابقت بیشتری دارد، دقت نمایند.
Abstract:Given the sensitivities that exist regarding (even) the definition of political crime and its separation from other security crimes, in practice, determining the instances of political crime, etc., has been one of the topics that has long been the subject of theoretical controversy. According to the hermeneutic approaches defined in the humanities; In some cases, we have to refer the reader to his reading and understanding and even separation, this can practically lead us to this point; Defining precise rules, clear cases and even a special procedure for this type of perpetrators of these crimes by observing issues such as the presence of a jury and the like is necessary and consequently causes The criminal justice system should be more consistent in the judicial investigation of these crimes based on the main legal criteria such as (justice, fairness, judicial conscience, principles of fair trial, etc).Criminal, hermeneutics, laws, political
Machine summary:
يکي از مباحثي بوده اسـت که از ديرباز محل نزاع تئوريک بوده اسـت ، با توجه به رويکردهاي تأويل گرايي که در علوم انسـاني تعريف شـده اسـت ؛ در برخي از مواقع بايد ارجـاع بـازخوانش و فهميـدن و حتي تفکيـک را بـه مخـاطـب ســـپرد، اين امر از لحـاظ کـاربردي ميتوانـد مـا را به سـوي اين نکته رهنمون سـازد؛ که تعريف ضـابطه هاي دقيق ، مصـاديق شـفاف و حتي آيين دادرسـي خاص براي اين نوع از مجرمين اين جرائم با رعايت مسـائلي همچون حضـور هيئت منصـفه و امثالهم لازم و ضـروري بوده درنتيجه باعث مي شـود دسـتگاه عدالت کيفري در رسـيدگي قضـايي بدين جرائم بر اسـاس معيارهاي اصـلي حقوقي همانند (عدالت ، انصـاف ، وجدان قضـايي، اصـول دادرسـي منصـفانه و...
(موسـوي فرد و ديگران پيشـين ، ص ٥٨) پس ميتوان نتيجه اي که از اين برآيند تا اينجا گرفت از بعد نظري اين مســئله اســت که در اينجا محقق تلاش ميکند ابعاد خاص مسـئله حول جرم سـياسـي را به نوعي از راه توصـيفي تحليلي از ديدگاه هاي علمي و اصـول حاکم بر آن اسـتخراج کند و شـرح دهد و درنهايت اگر مقصـود خاصـي نيز از اين معنا و مفهوم داشـته باشـد به صـورت مسـتقيم به مخاطبش القا نميکند بلکه اين حق را براي مخاطب قائل ميشـود که از راه تأويل گرايي و تفاسـيري که به ذهن وي متبادر ميشـود براي خود مسـائل حول «جرم سـياسـي» را تعبير و تفسـير نمايد.