Abstract:
جوامع انسانی از روزگارانی بس دور برای ساماندهی به امورات عمومی و بهینهسازی تلاشها و نیل به اهداف مشترک، دستاندکار تشکیل حکومت شدند و در طول تاریخ، شکلهای مختلفی از حکمرانی را تشکیل دادهاند. امروزه ماحصل تجارب بشری از شیوههای مختلف حکمرانی در چارچوب یک سری الگوها تئوریزه شده و عصاره و چکیده آنها در قالب مدل یا الگوی «حکمرانی خوب» عرضه شده است که راههای رسیدن به آن میتواند از یک جامعه به جامعه دیگر متفاوت باشد. بعد از انقلاب اسلامی، تشکیل شوراهای اسلامی به عنوان یکی از مهمترین راهکارهای تحقق حکمرانی خوب مورد توجه قرار گرفت. حال با توجه به گذشت بیشتر از دو دهه از اجرای قانون شوراها و تشکیل نظام شورایی در ایران، سئوال اساسی این است که شوراهای اسلامی به عنوان شکلی از حکمرانی محلی، چقدر در تحقق شاخصههای حکمرانی خوب نقش داشته است. مقاله حاضر در پی پاسخگویی به این سئوال در محدوده شهر مشهد است و فرضیه اصلی آن اینگونه مطرح شده است که عملکرد شوراهای اسلامی شهر مشهد سبب ارتقای بسیاری از شاخصههای حکمرانی خوب در سطح شهر مشهد شده است. با جمعآوری اطلاعات لازم به روشهای مختلف کیفی و بررسی آنها به روش توصیفی- تحلیلی، نقش شورای اسلامی شهر مشهد بر وضعیت مهمترین شاخصههای حکمرانی خوب از جمله مشارکت، عدالت، شفافیت، کارایی و اثربخشی، پاسخگویی مشخص گردید. یافتههای پژوهش نشان میدهد عملکرد شوراهای اسلامی شهر مشهد سبب ارتقای بسیاری از شاخصههای حکمرانی خوب در سطح شهر مشهد شده است.
Human societies have long been involved in the formation of the government to organize public affairs, optimize efforts, and achieve common goals. They have historically formed various forms of government. Today, the result of human experiences of different ways of governing is theorized within a series of models whose main principles are presented in the form of a model or the model of "good governance". The ways to reach it can vary from community to community. After the Islamic Revolution, the formation of Islamic councils was considered as one of the most important ways to achieve good governance.Currently, more than two decades after the implementation of the law on councils and the formation of the council system in Iran, the main question is to what extent Islamic councils as a form of local government have played a role in achieving the characteristics of good governance. This study seeks to answer this question in the city of Mashhad. It is hypothesized that the performance of the Islamic councils of the city of Mashhad has promoted many characteristics of good governance in the city of Mashhad. By collecting the necessary information in different qualitative methods and examining them in a descriptive-analytical method, the role of the Islamic Council of Mashhad on the status of the most important characteristics of good governance such as participation, justice, transparency, efficiency and effectiveness, specific accountability were identified. Findings show that the performance of Islamic councils in Mashhad has promoted many indicators of good governance in Mashhad.
Machine summary:
فرض ما بر اين است که هرچند بعد از تدوين و تصويب قوانين لازم براي تشکيل شوراهاي اسلامي ، مسائل عمده فرهنگي، سياسي و اقتصادي مانند فرهنگ اقتدارگرايي، شکاف هاي قومي - طبقاتي، درگيريهاي مرزي، جنگ تحميلي، نظارت و کنترل اقتصادي و اجراي برنامه تعديل اقتصادي دولت تا دو دهه بعد از انقلاب ، مانع از تشکيل شوراهاي اسلامي گرديد، اما با تشکيل شوراهاي اسلامي شهر و روستا در دو دهه اخير، اين نهاد مردمي با عينيت بخشيدن به مشارکت همگاني با برگزاري انتخابات براي انتخاب اعضاي خودش و تشکيل شوراياريها، ايجاد شفافيت بيشتر در برنامه شهرداريها که يک بخش مهمي از امورات محلي را در اختيار دارند و بالابردن توان پاسخگويي مديران ، توانسته سبب ارتقاي سطح بسياري از شاخص هاي حکمراني خوب در ايران گردد و در واقع به تحقق حکمراني خوب در ايران کمک کرده است .
باتوجه به اهميت مبنايي و نقش تعيين کننده و تأثيرگذار حکمراني خوب بر همه جوانب حيات سياسي، فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي جوامع امروز - به ويژه جوامع جهان سومي و متکثري چون ايران که شامل گروه هاي مختلف قومي، زباني و مذهبي است - بررسي علل و زمينه هاي وجود يا فقدان حکمراني خوب اهميتي فراوان پيدا ميکند و ازآنجاکه به نظر ميرسد ضعف و قدرت شاخصه هاي اين نوع حکمراني، ارتباط قطعي و اساسي با نهادهاي مدني مهمي همچون شوراهاي اسلامي دارد، ازاين رو کشف و تبيين چگونگي اين ارتباط در جامعه ايراني حائز اهميت مضاعف بوده و علاوه بر ارزش تئوريک ، به لحاظ کاربردي هم ميتواند رهنموني براي کارگزاران حکمراني قلمداد شود.