Abstract:
حقیقت زمان در آثار ابوالبرکات بغدادی و ملاصدرا چگونه تبیین شده است؟ این مقاله با هدف پاسخ به این سوال و به روش توصیفی - تحلیلی به مقایسه ی حقیقت زمان در اندیشه ی ابوالبرکات بغدادی و ملاصدرا پرداخته و نیز مقایسه ای بین ادراک و دریافت زمان در فلسفه ی ابوالبرکات بغدادی با شهود زمان در تفکر اصالت وجودی و مبتنی بر حرکت جوهری ملاصدرا مطرح شده است. و در صدد است تا با طرح نتایج حاصل از دو نگاه متفاوت به زمان، و تأمل در مفاهیم وجود و زمان، تفسیر آنان از زمان در نسبت با وجود، و اتفاق نظرشان در بحث عدم بدایت و آغاز برای زمان، بحث حدوث یا قدم عالم، مقوله نبودن زمان، ارائه دو معنای عام و خاص از زمان و بطور کلی تا حد امکان، تفاوت و تشابه احتمالی میان فلسفه های این دو متفکر را در بحث زمان ارائه شود. و نتایجی حاصل شده از جمله آنکه اصل وجود مهمترین اصل و مبنای فلسفی هر دو فیلسوف در ارتباط با زمان است.
How is the truth of time explained in the works of Abu Barakat Baghdadi and Mulla Sadra? This article aims to answer this question and in a descriptive-analytical way compares the truth of time in the thought of Abul Barakat Baghdadi and Mulla Sadra, as well as a comparison between the perception and reception of time in the philosophy of Abul Barakat Baghdadi with the intuition of time in the thinking of existential authenticity and based It has been raised on the essential movement of Mulla Sadra. And it intends to present the results of two different views on time, and reflection on the concepts of existence and time, their interpretation of time in relation to existence, and their consensus on the discussion of the lack of beginning and beginning for time, the discussion of the occurrence or the step of the universe. , the non-category of time, to present two general and specific meanings of time and, in general, as much as possible, the possible difference and similarity between the philosophies of these two thinkers should be presented in the discussion of time. And the results obtained include that the principle of existence is the most important principle and philosophical basis of both philosophers in relation to time.
Machine summary:
و در صدد است تا با طرح نتايج حاصل از دو نگاه متفاوت به زمان ، و تأمل در مفاهيم وجود و زمان ، تفسير آنان از زمان در نسبت با وجود، و اتفاق نظرشان در بحث عدم بدايت و آغاز براي زمان ، بحث حدوث يا قدم عالم ، مقوله نبودن زمان ، ارائه دو معناي عام و خاص از زمان و بطور کلي تا حد امکان ، تفاوت و تشابه احتمالي ميان فلسفه هاي اين دو متفکر را در بحث زمان ارائه شود.
ج ٣، ص : ١٤٤) جلال الدين آشتياني نيز در تعليقه خود بر کتاب رسايل ، تعريف ابوالبرکات از زمان را مردود ميداند و ميگويد: در مقام تجرد وجود، مقدار و اندازه راهي ندارد، بلکه مقدار و اندازه به مقام نازل وجود تعلق دارند او مي گويد: زمان و حرکت و مقدار، داراي وجود حاصل بالفعل نيستند، لذا متصل به قبل و بعد مي شوند، در واقع اين معاني با شأن وجود نامتناهي و صرف ، سازگار نيستند(همان ، پاورقي ١٢١ و ١٢٢) بنابر آنچه گفته شد؛ ويژگي بارز تعريف اوحد الزمان ، از زمان ، اين است که وي بر خلاف ديگران ، ذات زمان را منزه از تجدد و تغّير مي داند.
به نظر وي، اينکه صفات الهي قديم و بالفعل است و آثار آن در عالم طبيعت حادث است ، بنا بر سّيال بودن وجود طبايع ، معقول است ، زيرا در اين صورت ماهيت و ذات اشياء همانند خود زمان و حرکت ، اقتضاي زوال و انقضاء و حدوث دارند(همان ، ص ٥٥)ملاصدرا اعتقاد به قدم عالم را مخالف نظر اهل دين مي داند؛ چرا که آنان معتقدند بجز خدا، تمام موجودات حقيقتاً حادث زماني و مسبوق به عدم حقيقيند(همان ).