Abstract:
در مقاله حاضر، به فروکاست هویت قومی یا ایلی به هویت طایفهای یا طایفهگرایی میپردازیم. فرایند طایفهای شدن هویت های ایلی، دلالت دارد بر میل هویتهای کلان ملی، قومی و دینی به ذرهای شدن آنها. نویسندگان مقاله حاضر، ابتدا به مباحثی در خصوص هویت پرداختند، سپس دو رویکرد واگرایی و همگرایی قومی را با تاکید بر ایل بختیاری مورد بررسی قرار میدهند. رویداد همگرایی ایلی زمانی به وقوع میپیوندد که یک محرک بیرونی در تقابل با هویت تمام عیار ایلی سربرآورد، که در این شرایط، رویه وحدت ایلی علیه این محرک خارجی شکل میگیرد. از سوی دیگر، وضعیت واگرایی هنگامی به وقوع میپیوندد که در اثر رقابتهای سیاسی اجتماعی، منازعات درون ایلی شکل میگیرد. در اینصورت، کارگزاران قدرتمند طایفهای، با بازخوانی منابع فرهنگی و هویتی بومی و باز ظهور عناصر و نمادهای کهن، با برگزاری کارناوال ها و مناسک مختلف، تاریخ نگاری، نسب نامهنویسی و شجره نامه نویسی اقدام به احراز هویت جدید نموده و رقابتهای سیاسی را در مجرای این منازعات و یا کنشگری ها صورتبندی می نمایند. مقاله حاضر درصدد بیان این فرضیه می باشد که در نتیجه رقابتهای سیاسی، هویتهای قومی دچار واگرایی شدند و میل به طایفهگرایی در میان هویتهای کلان ایلی در حال قوام یافتن است. چارچوب نظری مقاله حاضر مبتنی بر جامعه شناسی معرفت می باشد و نتیجه گیری راهبردی مقاله مبتنی است بر ارایه راهبردهایی برای پیشگیری از شکاف هویتی در اقوام ایرانی.
In this article, we discuss the reduction of ethnic or tribal identity to tribal identity or tribalism. The process of tribalization of Ili identities indicates the desire of national, ethnic and religious macro-identities to be fragmented. The authors of this article first discussed the issues of identity, then they examine the two approaches of ethnic divergence and convergence with an emphasis on the Bakhtiari tribe. The event of Ili's convergence occurs when an external stimulus confronts the full-fledged identity of Ili, in which case, the process of Ili's unity is formed against this external stimulus. On the other hand, the situation of divergence occurs when internal conflicts are formed as a result of social political competition. In this case, the powerful tribal agents, by re-reading local cultural and identity resources and re-emerging old elements and symbols, by holding different carnivals and rituals, historiography, genealogy and genealogy, tried to authenticate the new identity and political competitions in They form the channels of these conflicts or activism. The present article tries to express the hypothesis that as a result of political competition, ethnic identities diverged and the desire for tribalism is becoming stronger among the Ili clan identities. The theoretical framework of this article is based on the sociology of knowledge, and the strategic conclusion of the article is based on providing strategies to prevent the identity gap in Iranian ethnic groups.
Machine summary:
آنچه که امروزه (با گذشت نزديک به بيش از چهار دهه از وقوع انقلاب اسلامي)، در ميان بسياري از اقوام ايراني مشاهده مي شود و مسأله اصلي مقاله حاضر مي باشد، اين مهم است که در ساختار دروني، هويت قومي روند فروکاستي را به سمت هويت ط ايفه اي يا ذره اي شدن در حال شکل گيري مي باشد.
مقارن با نضج گرفتن بحث هاي مربوط به هويت قومي و بومي در اثر رشد تفکرات پست مدرنيستي و مقابله با جهاني شدن ، در ط ي چند دهه در ايران نيز اين مباحث شکل گرفتند که موج پست مدرنيستي نيز اقوام ايراني را بينصيب نگذاشته به ويژه اينکه پديده سياسي شدن اقوام را در پي داشته است .
مساله اصلي پژوهش حاضر اين است که چگونه فروکاست قومي يا ذره اي شدن هويتي شکل ميگيرد؟ بر اساس مساله پژوهش ، فرضيه پژوهش حاضر نيز مبتني بر اين پرسش است که در نتيجه رقابتهاي سياسي محلي هويت هاي يکدست قوميتي به تدريج ذره اي ميشوند و در جهت شکل گيري هويت هاي فروقومي يا ط ايفه گرايي روندي فروکاهشي را در پيش گرفتند که اين روند واگرايي ملي را تشديد خواهد نمود.
وضعيت واگرايي قوم بختياري هنگامي هويت قومي در وضعيت واگرايي قرار خواهد گرفت که زندگي روزمره بر مجموعه حيات اجتماعي افراد،که يکي از منابع مهم آگاهي است ، سايه افکند.