Abstract:
سینما یکی از انواع رسانههاست که اهمیت فراوانی دارد زیرا بر باورهای افراد تأثیرگذار است. رسانهها ممکن است در فرآیند بازنمایی به تحریف واقعیت بپردازند. موضوع زن و تلقی هر فرهنگ و نحوهی ارائهی الگو از شخصیت زن در تولیدات فرهنگی، از بهترین شاخصها در ارزیابی عملکرد یک نظام است؛ بنابراین انجام پژوهشی با هدف بازنمایی پایگاه اجتماعی زن در سینمای عامهپسند ایران در دههی 70 ضروری است. 3 فیلم برای تحلیل انتخابشدهاند. نمونهگیری از بین کلیهی فیلمهای عامهپسند به روش هدفمند انجامگرفته است. فیلمهای انتخابشده عبارتاند از: قرمز ، سگکشی و شوکران. نتایج نشان میدهد در دههی 70 در این سه فیلم توجه ویژهای به سمت زنان و مسائل آنان وجود دارد، اما هر یک از زنان در برابر مردانی قرار میگیرند که اندوختهی ذهنیشان برخاسته از هژمونی مردسالارانه است که به باور گرامشی رضایتی خودانگیخته و جایگزینی برای قدرت اجتماعی مردان است. واکنش زنان در برابر سلطهی مردان، فریاد عاملیت است؛ اما طغیان مردسالاری در برابر آنان قرار دارد، زیرا روابطی که زنان در جامعه تجربه میکنند تحتتأثیر ایدئولوژی است که آلتوسر آن را بدفهمی میداند. زنان ساختار جنسیتی مبتنی بر زنان/مردان را میشکنند تا سنتی نباشند اما مدرن هم نیستند. برخلاف شهرت سینمای دههی 70 به سینمای زن، وقوع سرکوبی از جنس سختافزاری و سرد توسط ساختار ایدئولوژیک، ویژگی سینمای این دهه است.
Cinema is one of the types of media that are very important because it influences people's thoughts. They may distort reality in the process of representation. The issue of women and the perception of each culture and the way of presenting the model of the female character in cultural productions are among the best indicators in evaluating the performance of a system it is necessary to conduct a research with the aim of representing the social base of women in popular Iranian cinema in the 70s. Three movies are selected for analysis. Sampling among all popular movies has been done in a targeted way. The selected films are: Red, Dogfight Shukaran. The results show that in the 70s, in these three films, there is a special attention towards women and their issues, but each of the women is faced with men whose mental reserve originates from patriarchal hegemony is spontaneous satisfaction and replacement. It is for the social power of men. Women's reaction to men's domination is a cry for agency; But the rise of patriarchy is in front of them, because the relationships that women experience in society are influenced by ideology, which Althusser considers to be a misunderstanding. Women break the gender structure based on women/men so that they are not traditional but not modern either.contrary to the reputation of the cinema of the 70s for women's cinema, the occurrence of hardware and cold repression by the ideological structure is the characteristic of the cinema of this decade.
Machine summary:
نتايج نشان ميدهد در دهه ي ٧٠ در اين سه فيلم توجه ويژه اي به سمت زنان و مسائل آنان وجود دارد، اما هر يک از زنان در برابر مرداني قرار ميگيرند که اندوخته ي ذهنيشان برخاسته از هژموني مردسالارانه است که به باور گرامشي رضايتي خودانگيخته و جايگزيني براي قدرت اجتماعي مردان است .
اين امر ما را مجاب ميکند تمرکز بيشتري بر مطالعات حوزه ي زنان داشته باشيم تا به شناخت ، برنامه ريزي و سياست گذاري در اين حوزه ها رسيده و امکان آگاهي، انديشه و خرد فراهم شود؛ بااين وجود در ايران عليرغم نيازمندي به شناخت ، پيرامون موضوع بازنمايي زن در حوزه ي سينماي عامه پسند تحقيقات اندکي صورت گرفته است که بعضا نتايج نااميدکننده اي را در رابطه با تصوير بازنماييشده ي زنان نشان ميدهد.
مطالعات خارجي بررسيشده نيز نشان ميدهد زنان چنان بازنمايي ميشوند که گويي تنها بايد مادر باشند و گفتمان پدرسالاري و تبعيض جنسيتي در فيلم ها جلوه نمايي ميکند و بازتابي از واقعيت زندگي در جامعه است .
گفتمان پدرسالاري حاکم بر جامعه چنين است که تفاوت هاي زنان و مردان را طبيعي نميداند؛ بلکه شيوا، آقابزرگي زاده و همکاران ، بازنمايي پايگاه اجتماعي زن در سينماي عامه پسند ايران در دهه ٧٠.