Abstract:
توماس کوهن فیلسوفی است که با مطرح کردن مباحث چالشبرانگیزی مانند انقلابهای علمی، پارادایم و قیاسناپذیری پارادایمها در حوزه فلسفه علم شهرت پیدا کرد. یکی از مهمترین چالشهای ایجادشده توسط کوهن این است که وی تقویتکننده جریان نسبیگرایی بوده است. انتشار و تاثیرگذاری افکار و آراء کوهن در محافل مختلف علمی، به نسبیت در علم و تسری این تلقی بهحوزه علوم انسانی و اجتماعی شد.
بااینحال، نوشتههای انتقادی درباره آراء کوهن بهاندازه کافی وجود ندارد، بلکه برخی تلاش میکنند نسبیگرایی کوهن را مورد تردید قرار دهند. بدون شک عدم اطلاع از مبانی نظری و انتقادات وارد بر دیدگاه کوهن، پیامدهای سوء علمی و فرهنگی بهجا میگذارد. تدوین این مقاله با هدف بیان مهمترین مبانی نظری دیدگاه کوهن و انتقاد از نسبیگرایی موجود در این دیدگاه انجام شده است. روش بهکارگرفتهشده در این تحقیق، که با استفاده از مطالعات کتابخانهای شکل گرفته، توصیفی و انتقادی است.
Machine summary:
com دريافت: 07/02/1401 پذيرش: 17/06/1401 چکيده توماس کوهن فیلسوفی است که با مطرح کردن مباحث چالشبرانگیزی مانند انقلابهای علمی، پارادایم و قیاسناپذیری پارادایمها در حوزه فلسفه علم شهرت پیدا کرد.
حتی در نظر برخی از صاحبنظران فلسفه علم، ایجاد نسبیگرایی فرهنگی در علوم انسانی و اجتماعی بهصورت قابلتوجهی، متأثر از دیدگاههای کوهن بوده است (ر.
کتاب ساختار انقلابهای علمی (کوهن، 1392)؛ این کتاب بهعنوان اثر مشهور و اصلی کوهن در این زمینه معرفی شده و در آن با ذکر مثالهای تاریخی سعی در القاء دیدگاههای خود داشته است.
در این کتاب ابتدا به تحلیل معناشناختی پارادایم و خاستگاه و ارزیابی آن پرداخته است و در ادامه این مطلب را مطرح کرده که پارادایم امکان یا مبناست و سپس نقش آن در پژوهش علوم طبیعی و انسانی و اتخاذ آن بهعنوان مبنا در معرفت پرداخته شده است و در بخش سوم مبانی معرفتشناختی روش تحقیق از نگاه برگزیده و برایند روشهای برآمده از آنها را تبیین میکند.
مقالة «پیشرفت علم در پارادایم کوهن» (صادقی، 1394)؛ در این مقاله با بیان دیدگاه کوهن، نقش پارادایم در پیشرفت علم بیان شده و در آخر بدون اشاره جدی و تأکید بر اینکه نظریة وی سر از نسبیت درمیآورد، به بررسی مختصر اکتفا شده و منابع درجه اول و اصلی، کمتر مورد استفاده قرار گرفته است.
بحران وقتی که برای برخی از اکتشافات علمی، مجموعه از نقضها، ابطالها و مشکلات دیگری پدید آید، در این صورت دیگر جامعة علمی به نظریه گذشته تقید و پایبندی لازم را ندارد و در نتیجه در آن نظریه تزلزل ایجاد میشود.