Abstract:
تاکنون طرفداران فرضیۀ شفاهی بودن منبع (منابع) فردوسی در شاهنامه یا به دیگر سخن، باورمندان به تاثیرپذیری فردوسی از سنت شفاهی حماسی، بیشتر بر ساختار زبانی و مضمون در شاهنامه و جستن شواهد ساختاری و مضمونی (همچون واحدهای روایی مستقل و استفاده از ابزارهای قالبی برای ساماندهی این واحدها و عبارات) متمرکز بودهاند. نویسندۀ این جستار، کار را به حوزهای دیگر یعنی به بوطیقای فردوسی بسط داده است. وی بر آن است که بوطیقای شاهنامۀ فردوسی، بیش از آنچه تصور میشود، از سنت شعر شفاهی گرفته شده که به نوبۀ خود در زمینۀ گزارههای قالبی پربسامد و مکرر به چارچوب بوطیقای ایرانی (و در نهایت هند و اروپایی) تکیه داشته است. با توجّه به روشهای زبانشناسی تطبیقی و تاریخی و نیز برخی از پیشرفتهای اخیر در بررسی تطبیقی بوطیقای هند و اروپایی، شماری از عبارات بوطیقایی و تعبیرات شاعرانه در مورد خورشید و ماه و سایر اجرام آسمانی همراه با برخی شگردهای سبکشناختی یعنی تضاد کنایی و فهرستگون در شاهنامه میتوان یافت که نظایر واژگانی و مضمونی دقیقی در دیگر سنتهای شعری هند و اروپایی (بهویژه در ادبیات اوستایی، ودایی و یونان باستان) دارند.
استنتاج نهایی نویسنده آن است که نهتنها ظاهرا فردوسی از نظر زبان و بیان (بوطیقا) به سنتهای شفاهی وابسته بوده است، بلکه تمایز روشن و واضحی نیز بین منابع بوطیقایی او (که دستکم تا حدی شفاهی بودهاند) و منابع وی در بخش روایات تاریخی (که احتمالا تا حد زیادی مکتوب بودهاند) میتوان قائل شد.
Machine summary:
خورشید، ماه و ستاره(ها): مجموعۀ گزارههای قالبی بوطیقایی در شاهنامۀ فردوسی 1 نوشتۀ کارل اریکسون( ترجمۀ دكتر محمود حسنآبادي* 2 به آنکه روانش به فرّ و فرهنگ تندرست بود: به روانشاد ابوالفضل خطیبی چکیده تاکنون طرفداران فرضیۀ شفاهی بودن منبع (منابع) فردوسی در شاهنامه یا به دیگر سخن، باورمندان به تأثیرپذیری فردوسی از سنت شفاهی حماسی، بیشتر بر ساختار زبانی و مضمون در شاهنامه و جستن شواهد ساختاری و مضمونی (همچون واحدهای روایی مستقل و استفاده از ابزارهای قالبی برای ساماندهی این واحدها و عبارات) متمرکز بودهاند.
با توجّه به روشهای زبانشناسی تطبیقی و تاریخی و نیز برخی از پیشرفتهای اخیر در بررسی تطبیقی بوطیقای هند و اروپایی، شماری از عبارات بوطیقایی و تعبیرات شاعرانه در مورد خورشید و ماه و سایر اجرام آسمانی همراه با برخی شگردهای سبکشناختی یعنی تضاد کنایی و فهرستگون در شاهنامه میتوان یافت که نظایر واژگانی و مضمونی دقیقی در دیگر سنتهای شعری هند و اروپایی (بهویژه در ادبیات اوستایی، ودایی و یونان باستان) دارند.
23 نوع رایجتر این گزارۀ قالبی (تجمیع ماه و خورشید) را میتوان در بیت زیر مشاهده کرد: چنین خواست کردن بدیشان نگاه, , نه بر آرزو گشت خورشید و ماه (1/ 102/ 206)24 برخی عبارات با واژگانی دقیقاً مشابه تعبیر بالا در ادبیات فارسی میانه25 و مجموعۀ آثار اوستایی یافت میشود.
مشخصات مقالۀ روبانوویچ چنین است (م): Rubanovich, Julia (2022), “At the Juncture of Orality and Textuality: The Concept of the Book and of the Written Word in Mediaeval Persian Epic Narratives in Prose”, in Oral narration in iranian cultures, Wiesbaden: Dr. Ludwig Reichert Verlag, pp.