Abstract:
نواندیشی دینی که از جدیترین و درعینحال، چالشبرانگیزترین دغدغههای دانشیمردانِ حوزهی علوم دینی در روزگار جدید است، در عرصههای مختلفِ علوم دینی، قابل تطبیق و شایستهی تحقیق است، ازجمله، در رشتهی کلام اسلامی که گاه از آن به کلام جدید، تعبیر میشود. این نوشتار ضمن تدقیق در مفهوم نواندیشی دینی و فرق آن با روشنفکری یا روشنفکری دینی، میکوشد تا پس از مرور اجمالی بر جریانهای فکریِ اسلامیِ معطوف به عقائد دینی، شاخصههای نواندیشی دینی در زمینهی کلام اسلامی را بشناسد و برشمرد، ازجمله، اینکه این رویکرد جدید در شیعه، در امتداد کلام عقلیِ شیعه از بغداد تا حله است، با افزودهی گشودگی در برابر تحولات جدید و فلسفههای معاصر و اهتمام به عرصههای نوین تحقیقات کلامی، مثل کلام سیاسی یا کلام اجتماعی، در عین صیانت از مرزهای قطعیِ دین و بر پایهی عقلگرایی اعتدالی (نه قرینهگرایی و عقلگرایی حداکثری).
Religous rethinking is one of the most applied terms in recent decades in Iran. Alongside this term, there are other different terms which are used less or more in the similar meaning: religious intellectualism, religious revival, religious reforming. The revival thinking doesn't mean necessarily new thinking or modernism, as well as religious reformation which is related more to the religious new thinking, but we can distinguish between this recent term and the other similar terms. Religious new thinking is different even from the religious intellectualism in that the recent one based on the priority of reason and modernism, and, based on the necessity of being religious, tries to adopt religion to the modern affairs, but the religious rethinking begins with the authenticity of religious texts and tries to make their rules understood and accepted by the modern reason. Based on different areas of the religious rethinking,this article after the explanation of this attitude, tries to recognize the characteristics of this approach in the field of Islamic theology.
Machine summary:
اين نوشتار ضمن تدقيق در مفهوم نوانديشي ديني و تفاوت آن با روشنفکري يا روشنفکري ديني، ميکوشد تا پس از مرور اجمالي جريان هاي فکري اسلامي معطوف به عقايد ديني، شاخصه هاي نوانديشي ديني در زمينۀ کلام اسلامي را بشناسد و برشمرد؛ ازجمله اينکه اين رويکرد جديد در شيعه ، در امتداد کلام عقلي شيعه از بغداد تا حله است ؛ البته با افزودٔە گشودگي در برابر تحولات جديد و فلسفه هاي معاصر و اهتمام به عرصه هاي نوين تحقيقات کلامي، مثل کلام سياسي يا کلام اجتماعي ، در عين صيانت از مرزهاي قطعي دين و بر پايۀ عقل گرايي اعتدالي (نه قرينه گرايي و عقل گرايي حداکثري).
براي تفصيل ديدگاه هاي فارابي دربارٔە کلام و تفاوت آن با فقه ، و نيز راه هاي دفاع متکلمان از دين : ابونصر فارابي ، احصاء العلوم ، تحقيق عثمان محمد امين (قاهره : مطبعة السعادة، ۱۹۳۱م )، ۷۰.
١٣ مجادلات کلامي عمدتا خاستگاه و رنگ وبوي سياسي داشتند و حتي اگر جماعتي مثل شيعه يا خوارج ، شکل ميگرفتند و ميدان دار ميشدند، سويه شان بيشتر سياسي و معطوف به قدرت بود تا کلامي و البته اين به معناي نبود مثلا ملتزمان به تشيع اعتقادي و تمرکز بر سويه هاي اعتقادي از همان آغاز منازعات اصحاب پس از پيامبر نيست ، اما شکل گيري مذاهب کلامي اسلامي با تمرکز بر مسائل کلامي و با جذب هواداران پرشمار و متکلمان نامدار به قرن دوم برمي گردد.