Abstract:
بلاغت حذف در اسالیب شرط به دلیل بسامد آن در قرآن کریم از اهمّیّت بالایی برخوردار است؛ زیرا شناخت غرض جملات شرطی بدون شناخت محذوف و بیان تقدیر آن مشکل مینماید در واقع با حذف بخشی از ارکان شرط، ساختار آن کوتاه گشته که میتوان به اختصار و پرهیز از بیهودهگویی، کوتاه بودن زمان، معلوم بودن محذوف به قرینه، تحقیر مخاطب، رعایت فواصل آیات، دلالت فعل بعدی بر محذوف و سایر مواردی که در کتب بلاغی و تفسیری هنوز دلیلی بر آن شناخته نشده است؛ که از اغراض بلاغی آن میباشد. بنابراین حذف ارکان شرط در فهم مقصود، ارزشی بالاتر و ظرافت خاص بلاغی دارد. بنابر این در مقاله حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بلاغت حذف ارکان شرط با تاملی در آیات پرداخته شده است که معلوم گشت حذف در ارکان شرط نوعی ساختار شکنی و سبب فشرده شدن جمله میشود پس از تعریف حذف و انواع آن به بررسی اغراض بلاغی ارکان شرط محذوف و تعیین تقدیر مناسب پرداخته شد، چرا که بدون دریافت مورد محذوف و بیان تقدیر آن فهم درست مقصود آیات حاصل نمیشود، لذا حذف بلاغی ارکان شرط ارزشی والاتر و ظرافت خاصی در فهم آیات دارد.
Rhetorical omission in the conditional procedure is of higher importance because of its frequency in the Holy Qur’an; since knowing the aim in conditional sentences without knowing the omitted element and having the predestination looks difficult, in fact, by omission a part of conditional pillars, we get shorter structure and have short time and clarity of the omitted text and the addressee consider the distance between the verses and the reason for the omission of next verb and the other instances for which no reason has been offered so far which are rhetoric aims for it. Therefore, the omission of conditional elements have higher value than in understanding in special elegance of rhetorics. We have dealt with the rhetoric of the omission of conditional elements with emphasis on the verses in descriptive analytic approach. It was revealed that this method was a kind of destructuring and causes the rhetorical aims of the condition of what omitted and its consequences; because without that procedure, understanding the correct meanings of the verses will be impossible. Therefore, the rhetorical omission of conditional elements have higher value and special elegance in comprehension of the verses.
Machine summary:
ظرائف بلاغی حذف ارکان اسالیب شرط در آیاتی از قرآن کریم حمدالله جعفرپور 1 ، علی رضائیکهنموئی* 2 ، محمّدعلی ربیپور 3 چکیده بلاغت حذف در اسالیب شرط به دلیل بسامد آن در قرآن کریم از اهمّیّت بالايی برخوردار است؛ زیرا شناخت غرض جملات شرطی بدون شناخت محذوف و بیان تقدیر آن مشکل مینماید در واقع با حذف بخشی از ارکان شرط، ساختار آن کوتاه گشته که میتوان به اختصار و پرهیز از بیهودهگويی، کوتاه بودن زمان، معلوم بودن محذوف به قرینه، تحقیر مخاطب، رعایت فواصل آیات، دلالت فعل بعدی بر محذوف و سایر مواردی که در کتب بلاغی و تفسیری هنوز دلیلی بر آن شناخته نشده است؛ که از اغراض بلاغی آن میباشد.
چنانکه در نوشتههایی چون «حذف در قرآن و تأثیر آن در ترجمههای قرآنی» (عظیمپور، 1380: 15) «عنصر حذف در ساختار تعلیلی قرآن و نقد ترجمههای معاصر» (امانی، و شادمان، 1389: 25) «حذف و تقدیر در آیات قرآنی» (جعفری، 1384: 10)، (نقد و بررسی جواب شرط محذوف در ترجمههای فارسی قرآن» (ناصری، 1397: 17)، (کارکردهای بلاغی «حذف» و اثر آن در ترجمههای قرآن کریم) همین طور در تفاسیری چون تفسیر المیزان، علاّمه طباطبائی، مجمعالبیان، از منظر مختلفی به پدیده حذف نگریسته شده است و هر یک از این تألیفات و نظایر آن از زوایای متفاوت به موضوع نگریستهاند، امّا در مورد تبیین ظرائف بلاغی ایجاز حذف در جملات شرطی قرآن کریم پژوهش مستقلی یافت نشد.