Abstract:
قوه، ماده، هیولی، فعلیت و امکان استعدادی، از جمله مفاهیم فلسفی هستند که سرنوشتشان به هم گره خورده است. تعقل، اثبات و ثبوت هر یک از این مفاهیم، به نحوی در گرو تعقل و تفسیر همخانوادههای دیگرش است. به علاوه، اگر بخواهیم برای اثبات قوه، همانند علامه طباطبایی از قاعده معروف "کل حادث زمانی مسبوق بقوه الوجود" استفاده کنیم، باید رابطه امکان ذاتی و امکان استعدادی را تبیین و تاثیر امکان ذاتی بر برهان بوعلی را روشن کنیم. این مفاهیم در سه منزل "اقسام جوهر و اثبات ماده به عنوان جوهر"، " علت مادی" و "اثبات قوه" مورد بحث و نقاش قرار گرفته است که در هر منزل آثار خاص خود را در پی داشته است. در این مقاله، با تمرکز بر منزل اول و سوم، به تشریح دیدگاه علامه طباطبایی و سپس تبیین و بررسی اشکالات آیت الله مصباح بر ایشان پرداخته شده است.
Machine summary:
د: علامه طباطبایی در باب قوه و فعل، مطلب دیگری را به این مسیر اضافه میکند و آن مطلب این است که ماده و هیولی همواره ثابت واحد است و امکان ندارد که با فعلیت جدید، زائل شود، زیرا از بین رفتن ماده و آمدن یک ماده جدید، به معنای حدوث داشتن این ماده است و بر اساس قاعده "کل حادث زمانی" نیازمند ماده و امکان دیگر است که خود این مادۀ دیگر نیز حدوث زمانی دارد و نیازمند مادۀ دیگری است و این امر به تسلسل میانجامد؛ در نتیجه، امکان ندارد ماده و هیولی، متعدد باشد، بلکه امر واحدی است که قوه محض و جوهر است که فعلیت آن در سایه فعلیت صورتهای نوعیه است و تعیین آن به وسیله امکانهای استعدادی است که در پی این تبدیل و تبدلها میآیند و میروند (همان).
جمع بندی بیانات آیت الله مصباح: ریشه و اشکال اساسی ایشان در این مقام، حقیقت امکان استعدادی و قوه است و تقریباً سایر اشکالات ایشان لوی و بر فرض عرض بودن امکان استعدادی است؛ در نتیجه، اصل بیان ایشان این است که قوه (امکان استعدادی) و فعل به عنوان معقول ثانی فلسفی نمیتوانند حد وسط برهان علامه قرار گیرند و جسم به عنوان یک امر بالفعل که جوهر است، حیثیت قوه و فعل را پذیرا است و دیگر نیازی به وجود هیولی نیست.
آیت الله مصباح نیز با طرح شش اشکال به علامه و سپس نقد مطالب ایشان در اشکالات هفتگانه، وجود هیولی در خارج را انکار کرده و بیان نموده است که امکان استعدادی و فعل به عنوان معقول ثانی فلسفی، نمیتوانند حد وسط برهان علامه قرار گیرند و جسم به عنوان یک امر بالفعل که جوهر است، حیثیت قوه و فعل را پذیرا است و دیگر نیازی به وجود هیولی نیست.