Abstract:
یکی ازمسائل مهمی که درحکمت متعالیه بعد ازاقامه برهان اصالت وجود مطرح میشود تبیین نسبت وجود وماهیت ودرپی آن تبیین نسبت احکام آن دو به یکدیگراست. علامه طباطبایی درکتاب نهایةالحکمة سعی کرده است تا حدودی درفروعات وثمراتی که بر برهان مذکورمترتب میشوند این مساله را تعیین تکلیف نماید.(طباطبایی1385، ج1ص23) درمیان فروعات چندگانهای که ایشان ذکر میکند فرع اول و دوم به طور واضح تری متعرض مساله مذکورشدهاند. تلامذه علامه طباطبایی ودیگر اندیشمندان فلسفی معاصرهرکدام به نوعی درجهت مخالفت یا موافقت با کلام علامه طباطبایی اتخاذ موضع کردهاند. ما درسلسله یادداشتهایی سعی کردهایم دیدگاههای اندیشمندان فلسفی معاصردر این خصوص را تببین نماییم. نوشته پیش رو به تبیین دیدگاه استاد آیت الله مصباح دراین زمینه پرداخته است.
Machine summary:
توضیح آنکه مرحوم علامه در فرع دوم میفرماید: "ان الوجود لایتصف بشیءٍمن احکام الماهیة" یعنی وجود به هیچ یک ازاحکام ماهوی متصف نمیگردد؛ آیت الله مصباح(ره) سخنی که در این خصوص دارد این است که در فلسفه ما به دنبال هستی شناسی برهانی برمدار ثبوت تکوینی هستیم؛ در سیرهستی شناسی علامه طباطبایی(ره) در برهان اصالت وجود اثبات کرد که تمامی مراتب و ظروف واقع را وجود پرکرده است وماهیت درهیچ مرتبهای از مراتب هستی، وجود و ثبوت نداشته و در همه ظروف واقع، هالک وباطل و پوچ میباشد بطوری که نه مالک وپذیرنده حکمی میتواند باشد ونه مملوک چیزی؛ حال چگونه علامه طباطبایی(ره) به خود اجازه میدهد که بلافاصله بعد ازبیان فرع یکم که همه حملها اعم از اولی وشایع را بالوجود دانست و تمامی احکام و آثارو لوازم ماهیت را حقیقتاً وثبوتاً وتکویناً لوازم وجود و از آن وجود دانست، یک دفعه ازآن کلام اعراض کند و ابراز کند وجود هیچ یک از احکام ماهیت را به خود نگرفته وبه هیچ یک از لوازم ماهیت متصف نمیگردد؟!
به عقیده آیت الله مصباح(ره) این نهایت چیزی است که در خصوص فرع اول و دوم و به تعبیری درخصوص بررسی رابطه وجود وماهیت ونحوه تحقق آنها بعد از برهان اصالت وجود، میتوان ازبیانات و سازمان فکری علامه طباطبایی(ره) استفاده کرد.