Machine summary:
"این قطعه کفرآمیز دیگر هم بنام او ثبت شده: مردکی را بدشت گرگ درید زو بخوردند کرکس و دالان آن یکی ریست در بن چاهی و آن دگر رفت بر سر ویران این چنین کس بحشر زنده شود؟ تیز بر ریش مردم نادان این قطعه اگر از ناصرخسرو نباشد قطعا از قدماست زیرا که قطعهای در جواب آن سروده شده که آنرا بامام فخر رازی نسبت دادهاند و آن اینست: قادری کو بحکم صنع لطیف قادر آمد بر آفرینش نو گر پراکنده کرد آن اجزا جمع کردن بنزد اوست گرو آن پراکنده باهم آوردن گرچه اجزای آن بود جو جو نیست دشوار تر ز اول بار تیز بر ریش ناصرخسرو باز قطعه دیگری در دستست که پیداست شاعر دیگری از روی همان قطعه سابق الذکر سروده است: این چنین کس بحشر زنده شود گر نمایند عنصرش جوجو ز اولین بار نیست مشکلتر تیز بر ریش ناصرخسرو دیگری هم بقطعهء منسوب بامام فخر رازی اشاره کرده و گفته است: فخر ملت امام عالمیان آنکه بد زیر طاق گردون طاق خوب فرماید این سخن ز نخست که خداوند خالق و رزاق کرد پیدا وجود عالمیان از بخار لطیف علی الا طلاق باز اگر نیست کرد هست کند کی شود عقل ازین تحکم طاق لیکن این لفظ سختبی و جهت که در افتاد ازو چو زن بطلاق تیز در ریش ناصرخسرو خه خهای دزد غرزن زراق ازین گونه سخنان در میان اشعار حافظ هم هست و یکی از آنها این شعر معروفست که میگوید: شیخ ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد کسانی که معتقد بودهاند«قلم صنع»خطا نکرده است ازین شعر حافظ باندازهای در شگفت شدهاند که نخواستهاند این معنی صریح را از آن بیرون بیاورند و توجیهاتی کردهاند که مطلقا بآن نمیچسبد و حال آنکه مقصود حافظ بسیار روشنست و شیخی را که از راه پاک نظری و خطاپوشی خواسته است بگوید قلم صنع خطا نمیکند تخطئه و سخریه کرده است."