Abstract:
یکی از شخصیتهای خاور شناس معاصر، رژی بلاشر فرانسوی است. وی در مقدمۀ مبسوطی که به مناسبت ترجمۀ قرآن به زبان فرانسوی بر این کتاب نگاشته، بحث های گستردهای دربارۀ تاریخ و علوم قرآنی انجام داده که از مهمترین موضوعات آن مسئلۀ جمع و تدوین قرآن در زمان رسول خدا و پس از رحلت آن بزرگوار است. بلاشر در تحقیقات خود، کتابت و تدوین قرآن در زمان پیامبر را غیر کامل دانسته و همین کار را پس از آ« حضرت به صورت مسئلهای شخصی بر حسب اجتهادات صحابه ـ در دوران ابوبکر ـ و یا اقدامی حکومتی ـ در دورۀ عثمان ـ آنهم ناظر به منافع قومی و قبیلهای خاص اعلام کرده است.این نظرات با توجه به پیش فرض های خاص خاور شناسان در مطالعات اسلامی و روش تحقیق ویژۀ آنان، قابل نقد و تأمل جدی است.مقالة حاضر ترجمة بخشی از جلد دوم کتاب تاریخ قرآن (اثر مشترک تئودور نولدکه و فریدریش شوالی) است که به موضوع روایت جمع دوم قرآن معروف به توحید مصاحف در عصر عثمان میپردازد. نویسنده که در بخش دیگری از نوشتة خود روایات جمع و تدوین نخست در زمان ابوبکر را بررسی کرده و آنها را از نظر تاریخی نپذیرفته است، در اینجا نیز به نقل و نقد روایت متداول و نیز اشاره به روایات غیرمشهور در باب جمع عثمان میپردازد و جزئیات بسیاری از این روایات را با هم مقایسه میکند. در قسمت پایانی، مؤلف به بررسی ترتیب سورهها در مصحف عثمانی و مقایسة رابطة طول سوره با جایگاه کنونی آن در قرآن میپردازد.البته مترجم در مقدمه به بررسی دیدگاه نلدکه پرداخته و دیدگاههای مخالف او نیز اشاره کرده است.
Machine summary:
"و لذا این قرآن به عنوان مصحف حکومتی از عمر به عثمان منتقل نگشت بلکه به عنوان ارث در اختیار دختر عمر، حفصه قرار گرفت (همانجا، 71) اما در عین حال در خصوص آراء بلاشر انتقادات چندی وجود دارد که اهم آنها به قرار زیر است: الف ـ بلاشر نگارش قرآن در زمان رسول خدا را قبول دارد، در عین حال بر این باور است که تا زمان وفات پیامبر، همة قرآن مکتوب نشده بلکه بیشتر وحی مطلقا به حافظه سپرده شده بود (همانجا، 47)، ویا لااقل «علی رغم شور مسلمانان متعدد، ضبط متن کامل وحیها هنگام رحلت محمد کامل و رضایت بخش نبوده است (همانجا، 70)» این نتیجه گیری خلاف واقعیتهای تاریخی از جمله: تعداد کاتبان پیامبر، وجود ابزارهای نگارش مختلف در زمان رسول خدا و انگیزه و تصمیم پیامبر در مکتوب سازی قرآن است که درکتابهای تاریخ قرآن به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است.
اما اگر وی معتقد به حذف آیاتی از قرآن و تحریف به نقصان در مصاحف عثمانی است، در این صورت پذیرش قرآنهای عثمانی از سوی عموم مسلمانان به ویژه اصحاب پیامبر چه توجیهی دارد؟ جز این است که آنان مطمئن شدند که جمع و تدوین قرآن به درستی انجام شده و قرآن بدور از زیاده و نقصان جمع شده است؟ این نتیجه گیری وقتی قوت پیدا میکند که در نظر گیریم پس از عثمان، علی به تصور بلاشر از رقبای علی ـ به خلافت رسید و در صورتی که جمع آن توسط عثمان را کاری ناموجه و حاصل آن را غیر قابل قبول دانسته بود، بدون تردید به جبران آن اقدام میکرد، (تفصیل استدلال را نک: صاحب المبانی، 78) در صورتی که ـ همانگونه که گذشت ـ واکنش علی و سایر امامان شیعه نسبت به قرآن موجود همواره تأیید و توصیه به مراجعه به آن بوده است و آنان همین قرآن را ترجمان حقوق خود میدانستهاند."