Abstract:
یکـی از درونمایـههای مشخــص شعـر عصر مشروطه، ستیز با حضور، سلطه و دخالت کشورهای استعماری در ایران بود.وطندوستی، ایستادگی در برابر مطامع استعمارگران، خاطرات تاریخی ایرانیان در جنگ با یونانیان و غرور ملی بخشی از انگیزههایی بود که شاعران این دوره را به ستیز با استعمار فرا میخواند. در بررسی مصادیق استعمار ستیزی در شعر این دوره، به مصادیق زیر دست یافتیم:الف ـ ستیز با اصل حضور سلطهجویان استعمارگر: در شعر این دوره عدم پذیرش بیگانگان اشغالگر، از مصادیق استعمار ستیزی و از نشانههای بارز وطندوستی تلقی شده است و شاعران، مخاطبان خود را به نفی حضور بیگانگان استعمارگر برانگیختهاند.ب ـ مخالفت با قراردادهای استعماری: از دیگر مصادیق استعمار ستیزی در شعر این دوره، اشعاری است که در مخالفت با قراردادهای 1907، 1915 و 1919 م. سروده شدهاند.ج ـ مخالفت با پیآمدهای جنگ جهانی اول: با اینکه دولت ایران بیطرفی خود را نسبت به طرفهای درگیر در جنگ اعلام کرد، دولتهای استعماری درگیر با جنگ، بیطرفی ایران را نقض کردند و کشور را عرصهی تاخت و تاز خود قرار دادند. شاعران این دوره در ستیز با این رفتار آنان، ساکت ننشستند و به سائقهی میهندوستی اشعاری سرودند. درونمایهی اصلی این اشعار ستیز با استعمار است.
Machine summary:
"زیرلازمهی تحقق حاکمیت ملی که آرزوی بزرگ انقلاب مشروطه بود، کوتاه کردن دست بیگانگان از کشور بود: خــرس صحــرا شــده هــمدسـت نهنــگ دریا کشـتــی ما را رانــده اســت به گــرداب بلا آه ازیــن رنــج و مــحـن آوخ ازیـن جــور و جفا هـان به جـز جـرأت و غیرت نـبود چارهی ما زانکه ناموس وطن زین دو محن در خـــطر است ای وطـنخواهان زنـهار وطــن در خطر است (دیوان اشعار بهار/167) ب ـ انگیزهی دیگر استعمار ستیزی، در نفس «امپریالیسم» نهفته است که تمدن آن با توحش آن آمیخته است 1 و توحش خود بهخود، دیگری را به مبارزه و ستیز میطلبد.
(دیوان اشعار بهار/66، 67 و 241 و 242) در این حال «وقوف بر عقب ماندگی و احساس ناتوانی در مقابل دولتهای سلطهگر غربی (سیاست و اجتماع در شعر عصر مشروطه/29) برای مردمی که پیوسته با تاریخ پر افتخار خویش میزیستهاند و بدان میبالیدهاند، سخت بود.
(دیوان اشعار بهار/166-168، 175-176، 186-188، 189-192 و193 ) و با انگلیس ملایمتر رفتار میکند 5 ، نه به دلیل عشق به غرب بوده است 6 و نه به دلیل وابستگی حزبی 7 ، 1- جعفر خامنهای غفلت شاه و درباریان و حضور مداخله جویانهی روس و انگلیـس را، نافــی استقلال کشور میشمرد: فتاده کشتـی سیـــار استقـــلال خـورشیدی بگرداب حوادث، ناخدا مأیوس میبینم 2- مادر تو است این وطن که در طلبش خصم نــادر تطـاول به خانـدان تـو افکنــد هیچت اگر دانش است و غیــرت و نامـوس مــادر خود را به دست دشمن مپسند(دیوان کامل ادیب الممالک/169) 3- خاک ایران شده ویران ز سه فیل روس فیل انگلو فیل آلمان فیل(جاودانه/404)اجنبی شد حملهور بر مذهب و آیین ما ای دریغا میرود هم مملکت هم دین ما(جاودانه/150-149) 4- مسمط مستزادی که بهار با عنوان «شام ایران روز باد»، در نوروز سال 1290 شمسی، سروده است، از این نگاه خواندنی است."