Abstract:
فرصتهایی طلایی مطرح میشود.ترمیم ساختاری و مدیریت اطلاعات،راهکاری دوبخشی در تبدیل تهدیدهای برخاسته از جنبشهای اجتماعی به فرصتهایی نوین است. جنبشهای اجتماعی نوین محصول رشد نوگرایی و چون و چرا کردن انسان مدرن در کیفیت زندگی روزمرهاش است.این جنبشها میتوانند از ظرفیتهایی مثبت و منفی برخوردار باشند و به همین ترتیب میتوانند منشأ آثار خوب یا زیانباری برای جامعه باشند.از این منظر جنبشهای اجتماعی میتوانند برای یک جامعه فرصت یا تهدید تلقی شوند.کیفیت شکلگیری ذهنیت و هویت در سوژه و به تبع آن کنشگران این جنبشهای اجتماعی عامل اصلی در فرصت بودن یا تهدید تلقیشدن یک جنبش اجتماعی برای دولت به شمار میآید.در ایران جنبشهای اجتماعی در روندی معیوب از استقرار و نهادینه شدن عناصر نوگرایی شکل گرفتهاند؛از اینرو در این جنبشها میتوان نقاط متناقضنمای متعددی را مشاهده کرد.این پارادوکسها که بر بستر بحرانهای اجتماعی نوین جامعه بروز کردهاند در ذهنیت کنشگران اجتماعی جنبشها نیز آشکار و قابل مشاهده هستند.شکلگیری این پارادوکسها بیش از هرچیزی ناشی از ساختارهای نیمهمدرن و آگاهیهای ذهنی ناقص و انحرافی کنشگران اجتماعی است.با این همه پیشبرد توسعه پایدار بدون مشارکت گستردهی اجتماعی امری دشوار و تا حدی ناممکن به نظر میرسد.از همینرو ضرورت مدیریت جنبشهای اجتماعی و تبدیل تهدیدات آنها به
Machine summary:
"کنشگرانی که بر اساس آگاهی متکی بر واقعیتهای جاری جامعه،توجه به ارزشهای والای انسانی،در نظر گرفتن پیشینههای فرهنگی و سرانجام هویت ملی خود خواهان تغییر برخی مناسبات بیمار زندگی روزمره شوند،منشاء یک جنبش اجتماعی هستند که از ظرفیتهای مثبت و سازندهای در جامعه برخوردار است.
عدم تعیین شاخصهها یا به عبارتی مرزهای هویت ملی موجب میشود که کنشگران از تعریف منافع ملی و در نتیجه منافع گروهی خود در دل جامعه ایران ناتوان بمانند؛به همین دلیل در اکثر جنبشهای اجتماعی نوین در ایران کمتر میتوان اهدافی را مشاهده کرد که از روشنی،مشخص بودن و شفافیت تمام در منافع ایران،منطقه و جهان برخوردار باشد.
در این راستا نه تنها باید زمینه را برای ترمیم ساختارهای نیمه مدرن فراهم کرد،بلکه لازم است تا تغییرات ساختاری نوین را به سوی شرایطی هدایت کرد که در آن شاخصهای نوگرایی به درستی قابلیت استقرار داشته باشند؛بنابراین جامعهای که در آن ساختارهای نیمهقبیلهای یا قبیلهای حضور نداشته باشند،امکان استقرار فردگرایی و به تبع آن امکان استقرار قانونگرایی وجود دارد،چرا که تبعیت فرد از قوانین مدون جامعه به معنی برتری "ما"ی ملی و قانونی وی بر دیگر"ما"های اجتماعی اوست.
این دو عامل باعث میشوند که کنشگران اجتماعی در معرض جریان اطلاعات از ظرفیت و توانایی مناسبی در سامان دادن به ظرفیتهای ذهنی خود و رفع بحرانهای مبتلابه برخوردار شوند و در نهایت شرایطی را فراهم آورند که جنبشهای اجتماعی نوین در ایران تبدیل به فرصتهایی طلایی در امر توسعه و رشد جامعه ایرانی شوند."