Abstract:
در این مقاله پس از طرح معنای لغوی و اصطلاحی واژة حکم، تفسیرهای مختلف منطقدانان
در باب آن ارائه شده، و نیز این نکته که حکم همان تصدیق است یا غیر آن، بررسی شده
است. سپس دربارة ماهیت حکم از نظرگاه فلسفی سخن به میان آمده است.
Machine summary:
"در منابع منطقی، حکم در این معانی به کار رفته است: قضیه (فارابی، المنطق عند الفارابی، 72)، محکوم به (محمول) (غزالی، محک النظر، 83)، نسبت دادن چیزی به چیزی دیگر به صورت ایجابی یا سلبی (کاتبی، شروح الشمسیه،4)، ادراک تحقق خارجی نسبت یا عدم آن(رازی، حاشیه بر شرح شمسیه، 6) یعنی ادراک اینکه چنین نسبتی در خارج وجود دارد یا ندارد.
با وجود این برخی از منطقدانان، تصدیق را به تصور یا ادراک همراه با حکم تعریف کردهاند (طوسی، تلخیص المحصل، 6؛ همو، شرح الاشارات و التنبیهات، 1/12؛ همو، اساس الاقتباس، 3؛ کاتبی، شروح الشمسیه، 4؛ ارموی، لوامع الاسرار فی شرح مطالع الانوار، 7؛ شیرازی، شرح حکمه الاشراق، 42)، و برخی دیگر معتقدند که حکما تصدیق را به خود حکم تفسیر کردهاند (سهروردی، منطق التلویحات، 1؛ رازی، حاشیه بر شرح شمسیه، 6؛ همو، مطالع الانوار، 9؛ ساوی، البصائر النصیریه، 4؛ یزدی، الحاشیه علی تهذیب المنطق، 15).
متأخران حکم را فعل نفسانی میدانند؛ زیرا: الف) دیدهاند که از حکم به الفاظی مانند اسناد، ایقاع، انتزاع، ایجاب و سلب تعبیر میشود و اینها همه بر فعل دلالت دارند (جرجانی، حاشیه بر شرح شمسیه، 6)؛ ب) آنان گمان کردند تصدیق اثری زاید بر تصورـ یعنی اطمینان و اعتراف نفسـ فعلی است که از نفس صادر میشود و منضم به تصور نسبت میان موضوع و محمول است (دوانی، تعلیقه بر شرح شمسیه ، 262).
برخی دیگر از منطقدانان حکم را از سنخ ادراک میدانند؛ به این بیان که در حال حکم، نفس فعلی را انجام نمیدهد، بلکه صرفا برای نفس حالت پذیرش و قبول نسبت میان موضوع و محمول پدید میآید و ادراک اینکه چنین نسبتی در واقع وجود دارد یا ندارد (رازی، شرح المطالع، 8؛ همو، حاشیه بر شرح شمسیه ، 6)."