Abstract:
دولت سربداران در محیطی شکل گرفت که حکومتهای اطراف، از جمله دولت آلکرت، مذهب سنی داشتند و از طرف مغولها نیز در فشار بودند. در چنین محیطی، عالمان تنها راه حفظ این حکومت و نیز ترویج مذهب تشیع واقعی بودند. بنابراین، هم حکومت برای حیات خود به عالمان نیاز داشت و هم عالمان به منظور ترویج تشیع به حکومت سربداران نیاز داشتند.سربداران ابتدا از نفوذ عالمان صوفیه استفاده کرد و به حکومتش قوام داد. در پایان حکومت و با گسترش تشیع در سرزمین بیهق، نیاز حاکمان سربداری برای حضور فقیهان بیشتر از صوفیه شده بود. از این روی به منظور تأمین این نیاز، علیبنمؤید، آخرین حاکم سربداری، به شهید اول نامه مینویسد و میکوشد، سعی میکند اورا به سرمین بیهق بیاورد، لکن این تلاش به نتیجهای نمی رسد که در این مقاله سعی در تبیین ارتباط سربداران با علما میباشیم.
Machine summary:
"حال،ا با توجه به این دو نکته باید گفت که معرفی کردن شیخ حسن و شیخ خلیفه به عنوان رهبران فکری این نهضت امری مشکل است و حتی علی بن مؤید،آخرین حاکم سربداران، که خود عامل راندن شیخیه از حکومت سربداران بود 399 در نامهای که به شهید اول مینویسد یادآور میشود که "ما کسی را نداریم تا به فتوای او در مسائل دینی مطمئن باشیم و مردم بتوانند به او اقتدا کنند" 400 این مطلب به صراحت دلالت بر مدعای ما دارد.
412 علی بن مؤید بعد از اینکه به امارت رسید ابتدا با درویشان مناسبات خوبی داشت و درویش عزیز در خدمت او بود، لکن به دلیلی که در تاریخ از آن یادی نشده و تنها با نام بدگمانی به دراویش از آن یاد شده است، از او روی میگردند و علاوه بر قتل درویش عزیز به تخریب مقبره شیخ حسن جوری پرداخت و تمام دراویش را از مرکز حکومت خود راند.
430 نکته قابل ملاحظه اینکه بر اساس کتابهای رجالی و تاریخی مربوط به این دوران سربداران در این زمان، تنها حسن شیعی سبزواری تنها عالم قرن هشتم بود، البته پذیرش این مسئله، بسیار دشوار است، زیرا چگونه ممکن است که در یک شهر شیعهنشین هیچ عالم شیعی به جزء حسنبنحسین وجود نداشته باشد؟ یا مثلا راجع به شیخ خلیفه در تاریخ آمده است که او به فتوای علمای اهلتسنن آن منطقه به قتل رسید، حال چگونه ممکن است در یک شهر و منطقهای شیعه نشین یک عالم شیعی وجود نداشته، و علمای اهل سنت حضور داشته باشند؟ ب."