Abstract:
مسئلة حسن و قبح، در یونان باستان قبل از اسلام مطرح بوده، و در میان متکلمان اسلامی رشد یافته است. در این میان، اصولی معروف، ملامحمد کاظم آخوند خراسانی نظریة سازگاری و ناسازگاری با قوة عاقله را دربارة حسن و قبح عقلی ارائه کرده است. در این دیدگاه در بخش معناشناسی، اختلاف در سعه و ضیق وجودی موجب آثار خیر و شر، و آن هم سبب سازگاری و ناسازگاری با قوه عاقله میشود که مدح و ذم فاعل را فراهم میآورد. رویکرد هستیشناسی در این معنا بسیار قوی است؛ زیرا جهت کمال و نقص وجودی افعال را در ادراک ملایمت و ناملایمت دخیل میداند. همچنین با مطلقگرایی در قضایای اخلاقی هماهنگی تام دارد. از جنبة معرفتشناسانه، بر مبنای واقعگرایی در قضایای اخلاقی، معرفت حسن و قبح توسط عقل امکانپذیر شمرده ﻣﻰشود؛ زیرا از راه سازگاری و ناسازگاری با قوة عاقله، عقلی بودن ارزشها اثبات، و در پی آن حسن و قبح افعال درک، و ضرورتا موجب مدح و ذم فاعل مختار میشود. این مسئله در برابر مشهوری دانستن قضایای اخلاقی است که برای حسن و قبح، واقعیتی جز شهرت و تطابق آرای عقلا قائل نیست.
Machine summary:
"24 اشکال دیگری که از طرف استاد جعفر سبحانی بر نظریة آخوند وارد شده است اینکه ملاک اختلاف آثار پدیدهها، وابسته به سعه و ضیق وجودی آنها باشد، مربوط به درجة طولی است؛ اما اگر اختلاف در عرض باشد چه میتوان گفت؟ 25 اشکال دیگر آن است که اگر تمام افعال انسان تحت این ملاک قرار گیرد، احکام خمسه یعنی واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح به دوتایی (واجب و حرام) و یا چهارتایی (همان پنج حکم به غیر از مباح) تبدیل میشود؛ مگر آنکه حسن معنای دیگری داشته باشد که تمام مباحات را دربر گیرد.
آخوند بیان داشته است که سعه و ضیق وجودی سبب سازگاری و ناسازگاری با قوة عاقله است؛ ولی این مسئله هنوز به توضیح بیشتری نیاز دارد؛ زیرا این ملاک برای دریافت حسن و قبح در افعال و یا ارزشگذاری در قضایای اخلاقی، کاملا رسا و وافی مقصود نیست.
بنابراین بحث حسن و قبح در مورد افعال خداوند نیز جریان دارد و باید دانست که کمال حسن در آن است که فاعل بتواند قبیحی را انجام دهد و با این حال آن را مرتکب نشود و حسن را برگزیند، اما در مورد بندگان خداوند، با توجه به مباحث کلامی و ارجاع آن به بداهت، وجود اختیار اثبات و یا به عبارت دیگر، بنابر قول به بدیهی بودن اختیار، وجودش واضح، و جبر به طور کلی باطل میشود.
البته به صورت موجبه جزئیه میباشد، به ویژه در نظریة حسن و قبح آخوند که مستقیما با کمال و سعة وجودی و یا نقص و ضیق وجودی افعال در ارتباط است، بالوضوح معرفت قضایای اخلاقی ممکن است و به ادراک قوة عقلی مربوط میشود."