Abstract:
روزگار حکیم عمر خیام با رویدادهای رنگارنگ و پیشامدهای گوناگون روبه رو بوده است و این نوشته بر آن است تا با واکاوی و بازبینی رویدادها و پیشامدهای زمانه خیام، رنگ پذیری او را از آن شرایط بشناسد و بازنماید. نگاه این نوشته بیشتر به سوی خیام شاعر است؛ سراینده اندیشه ورز و پرمایه ای که با همین سروده های اندک خود، این همه شور و شر در انداخته و این همه نام و آوازه بر آورده است. در این نوشته با بررسی چگونگی پدید آمدن و شکوفا شدن اندیشه خیام در دو بستر «اجتماعی - سیاسی» و «فکری – فرهنگی» نتیجه گرفته شده است که: ورزش فکری خیام در علومی همچون: نجوم، جبر، هندسه، پزشکی و ... او را از عصبیت های یکسو نگرانه در امان داشته و درنگ اندیشمندانه او در حقیقت هستی، پرسش های حیرت آلود و جسارت آمیزی را بر زبان او روان کرده است. پرسش هایی که هر کدام می تواند از یک سو برای قشریون تنگ نظر، بهانه ای مناسب باشد تا او را به کفر و الحاد متهم کنند و از سوی دیگر برای متفکران ژرف اندیش نمونه ای از آزادی اندیشه باشد تا او را خردمندی جستجوگر بپندارند.
Machine summary:
"خیام میدانسته است که رشد سریع وچشمگیر علوم گوناگون،تا پایان سدهی چهارم و چندسالی از اوایل سدهی پنجم،نتیجهی این امر مهم بوده که امرا وحکمای سرزمینهای مختلف جهان اسلام بدون توجه به قومیت و دین علما و آزاد گذاشتن آنان در بیان عقاید خویشو پرداختن صلات گرانبها در برابر آثارشان،آنان را تشویق میکردند تا از این طریق حوزههای دروس رونق یابد وترجمه و تدوین کتابهای علمی به سرعت و کثرت منتشر شود و راه برای تولید علم هموار گردد و نتیجهای ایناقدامات ظهور علمای بزرگی چون فارابی،ابن سینا و...
»(اسلامی ندوشن،156:1371) دیگر آنکه پروندههای گوناگون علمی و فکری فرقههای مختلف پیشروی خیام گشوده بوده است:خیام که درعلومی چون ریاضی،نجوم و حکمت بیبدیل و ضرب المثل بوده(دشتی،27:1381)و از شاگردان8مستقیم یاغیرمستقیم ابو علی سینا به شمار میآمده(یکانی،6)و ابن قفطی در تاریخ الحکما او را امام خراسان و علامهی دوران وبر دانش یونانیان مسلط میداند(دشتی،25:1381)و ابو الحسن بیهقی وی را«مسلط بر تمام اجزای حکمت وریاضیات و معقولات»دانسته است(همان)،بیشک مردی خردگرا و اندیشهورز بوده و با توجه به همین جنبه ازشخصیت او میتوان انتظار داشت که با روحیهای جستجوگر و پرسشآور،با مبانی اندیشگانی بیشتر نحلههای فکری کهپیش از او یا در زمان او،در ایران و جهان رایج بوده،آشنا شده باشد.
اگر همهی آنان به نام یک خدا سخن میگویند پس این تناقضگویی برای چیست؟»(همان،615) البته درخور ذکر است که خیام همچنانکه نظرات محمد بن زکریای رازی را پیشروی خود داشته و چهبسا درآنها تأمل کرده،نظرات مخالفان اندیشهی رازی را نیز در دسترس داشته است."