Abstract:
انسان موجودی تصمیمگیر است. تصمیمگیری یعنی حل مسئله و انتخاب راهحل. مدیران برای تصمیمگیری و چارهجویی مسئله، باید مقدماتی فراهم آورند تا بتوانند موضوع را بشناسند و سپس آن را حل کنند. برخی از این مقدمات آگاهانه برگزیده میشوند و برخی دیگر بدون توجه به کار میروند. انسانها تحت تأثیر عوامل تربیتی وشناختی در دوران زندگی برداشتهایی در ذهن خود جای میدهند و به هنگام تصمیمگیری، به طور طبیعی از آنها استفاده میکنند.مدیران آگاه با جاسازی اطلاعات واقعی و ارزنده و چینش مناسب آن میتوانند شرایط را برای تصمیمگیری بهتر خود فراهم سازند. نگرشها با هدایت ذهن مدیران، آنان را در پیمودن فرایند تصمیمگیری همراهی میکند. نگرشهای مدیران میتواند در همة مراحل تصمیمگیری نقش بیافریند. نقش آگاهیهای هستیشناسانه و انسانشناسانة مؤثر در تصمیمگیری، در این مقال در کانون توجه است. مدیران مؤمن با داشتن این آگاهیهای ضمنی بهتر میتوانند در رویاروی مسائل قرار گیرند. در این مقاله با تحلیل مفهوم نگرش و تبیین مراحل تصمیمگیری، تلاش شده است که با استفاده از منابع اسلامی تأثیر نگرشها بر تصمیمگیری بررسی شود.
Machine summary:
"در این مقاله با تحلیل مفهوم نگرش و تبیین مراحل تصمیمگیری، تلاش شده است که با استفاده از منابع اسلامی تأثیر نگرشها بر تصمیمگیری بررسی شود.
137 همة انسانها تحت تأثیر عقاید مذهبی، تجارب شخصی، محیط اجتماعی، و عوامل روانی قرار دارند و بر اساس این عوامل، پدیدههای پیرامونی خود را میشناسند و در برابر آنها واکنش نشان میدهند.
تصمیمگیری تحقق رسالت سازمانها، یعنی مواجهه با مسائل متعدد و شناسایی راهحلهای گوناگون، و به کارگیری بهترین آنها، برای دستیابی به اهداف؛ از این رو، یکی از اقدامات مهمی که مدیران انجام میدهند «تصمیمگیری» 140 است.
در هر تصمیمگیری این نگرشها به کار گرفته میشوند تا درست یا خطا یک تصمیم را نشان بدهند؛ چنانکه ارزشگذاری مدیران بر راهحلهای ارائه شده نیز متأثر از نگرشهای تصمیمگیرنده است.
آیا «واقعیت» چیزی خارج از فرد است یا ساختة ذهن؟ به بیان دیگر آیا «واقعیت» ماهیتی «عینی» دارد یا محصول شناخت تصمیمگیرنده است؟ هر تصمیمگیرنده برای اتخاذ تصمیم، دیدگاه خود را دربارة جهان آفرینش آشکار میکند؛ هرچند ممکن است این امر ناخودآگاه صورت گیرد.
دستآورد ارزشمند توجه به قضا و قدر الهی، برای مدیران این است که از یک سو، آنها را از ناامیدی برحذر میدارد و از سوی دیگر مانع غرور و سرمستی آنان میشود: «لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم و الله لا یحب کل مختال فخور» (حدید: 23)؛ تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به [سبب] آنچه به شما داده است شادمانی نکنید، و خدا هیچ خودپسند فخرفروشی را دوست ندارد."