Abstract:
غزالی لذت را به ادراک ملایم تعریف کرده و برای آن اقسام مختلفی بیان می کند که عبارتند از: لذت حسی و قلبی، لذت حسی و غیر حسی، لذت ظاهری و باطنی، لذت حسی و عقلی، لذت عقلی و بدنی. او چگونگی تکوین و تکامل لذات در انسان را ضمن پنج مرحله تبیین می کند و پنج عامل تفاوت از ناحیه قوه مدرکه، تفاوت از ناحیه ادراکات، تفاوت در معانی مدرکه، تخالف نوعی و تخالف از حیث قوت و ضعف را به عنوان ملاک های تمایز لذات بیان می کند. ابوحامد در تعریف لذت متاثر از فارابی است و عدم توجه او به دو تعریف ارائه-شده از سوی ابن سینا مبین نقص کار ایشان است. اقسام مختلف لذت از نگاه غزالی را می توان به یک تقسیم واحد برگرداند. عدم تمایز میان عقل و قلب از سوی او در بیان اقسام مختلف لذت، امری ناصواب است.
Ghazzali has viewed pleasure as perceiving what is desirable and has given it in different types of: sensible and hearty، sensible and non sensible، external and internal، sensible and intellectual، intellectual and bodily. He has viewed human pleasure growth to be in five steps and known five elements for distinguishing them including those of the faculty of perception، perceptions، the meanings perceived، species difference and difference in power and weakness. Abu Hamid has followed Farabi in his view on pleasure and his little attention to Avicenna`s two definitions of pleasure can be regarded as a defect in his study. Furthermore، different divisions of pleasure in Ghazzali may be reduced into one. Lack of distinction between heart and intellect in his view can be regarded as a failure.
Machine summary:
"این پژوهش درصدد تحلیل ابعاد مختلف مسئله لذت از دیدگاه غزالی است؛ ازاینرو درباره پرسشهای ذیل به تحقیق و تدقیق میپردازیم: غزالی چه تعریفی برای لذت ارائه میدهد؟ او چه اقسامی را برای لذت برمیشمرد؟ ابوحامد چگونگی تکوین و تکامل لذات در انسان را چگونه تبیین میکند؟ ملاکهای تمایز لذات از دیدگاه او چیست؟ غزالی چه تقریرهایی برای اثبات تشکیکی و ذومراتب بودن لذات ارائه میدهد؟ تعریف لذت غزالی برای تعریف لذت و الم مقدماتی ذکر میکند: مقدمه اول: لذت و الم بالضروره با ادراک مرتبط هستند؛ بهگونهای که اگر ادراکی تحقق نیابد، لذت و المی نیز وجود نخواهد داشت.
به همین جهت انسان از جهت تمتع از این لذات با همه جنبندگان، چهارپایان و حتی حشرات مشترک است و هرکس از این رتبه لذت فراتر رود و بهدنبال رتبه دیگر لذت، یعنی لذت غلبه باشد، به اشد درجه در گروه متغافلین قرار میگیرد؛ اما اگر کسی ارتقای رتبه پیدا کند و از این دو قسم لذت بدنی فراتر رود و توجهش بهسوی لذات عقلی (قلبی) معطوف گردد، اغلب لذات او، لذت علم و حکمت، بهویژه معرفت نسبت به خدا، صفات و افعالش میگردد و چنین فردی در رتبه صدیقین قرار میگیرد.
سپس بعد از بیان دو مقدمه برای تبیین لذت قلبی، با استشهاد به آیه «افمن شرح الله صدره للاسلام فهو علی نور من ربه» (زمر، 22)، باز بر عدم تمایز عقل و قلب تأکید میکند؛ اما در ادامه بحث میگوید: قلب انسان دارای صفتی خاص است که با آن معانی را که متخیل و محسوس نیست، درک میکند و از این طریق انسان از سایر حیوانات متمایز میشود (غزالی، 1427، ص3028-3027)."