Abstract:
این مقاله در پی آن است تا نشان دهد افلاطون و امام خمینی(، دو متفکر و فیلسوف عرصة سیاست و تربیت، علی رغم اختلاف برخی از متفکران، مشترکا برای حکومت نقش فعالی در تربیت قائلاند و بر خلاف گروهی دیگر از اندیشمندان؛ سمتوسویی ماورایی به اهداف تربیتی حکومت میدهند؛ اما در روش و محدوده این کارویژه و هدف حکومتی، اختلافنظر دارند. ریشة این اختلاف در سه عرصه است: از لحاظ روشی، مدل افلاطوین تربیت، خطی و مدل امام خمینی(. تکاملی است؛ از لحاظ محتوایی، افلاطون به احکام عقلی بسنده میکند، اما امام( به حس، عقل، قلب و وحی استناد میکند. در صحنة عمل نیز افلاطون حاکم دانا را متصدی اصلی تربیت میداند؛ در حالی که امام( عوامل فردی، مدنی و حکومتی را در ذیل ارادة الاهی مؤثر میداند.
Machine summary:
"59 لازم به ذکر است حکومت تنها ابزار اجرای برنامه تربیتی اسلام نبوده،در کنار آن میتوان به نهادهای مهمی چون خانواده،مدرسه و دانشگاه،مساجد و محافل مذهبی،رسانهها، محکمهها و غیره اشاره کرد که کمابیش مستقل از حکومتاند؛برخلاف افلاطون که سعی میکند ریز و درشت رفتارها و نهادهای مدنی را زیر کنترل حکومت ببرد؛به همین منظور، وی حتی از بین بردن خانواده و جدا کردن اطفال از والدینشان را مجاز میداند؛در حالی که امام خمینی قدس سره بر نقش بیبدیل خانواده و تربیت خانوادگی،به ویژه توسط مادر تأکید کرده و جدا کردن مادران از بچههایشان به بهانههایی چون آزاد کردن نیروی نیمی از جامعه را عاملی برای عقدهای شدن فرزندان و واماندن از تربیت صحیح انسانی میدانند.
در مقابل،امام قدس سره به این حد بسنده نکرده است و با درک شرایط مختلف و متغیر حیات انسان،فضایل بسیاری همچون اخلاص،توکل،رجای الهی،صداقت،صبر،تواضع، معرفت،اراده و رذایلی چون شرک،عجب،تکبر،حسد،عصبانیت،تملق جهل، شهوتپرستی تنها بخش کوچکی از صفات و سکنات اخلاقی هستند که امام در کتب خود به بررسی آنها پرداخته است؛همچنین ایشان به این الگوهای نظری اکتفا نکرده و اقتدا به انسانهای کاملی را که مجسمۀ اخلاق و معنویت هستند،ضروری میدانند:«و اعتدال حقیقی جز برای انسان کامل که از اول سیر تا منتهی النهایه اصول،هیچ منحرف و معوج نشده است،برای کسی دیگر مقدر و میسور نیست و آن به تمام معنی خط احمدی و خط محمدی است و دیگران از سایرین سیر به تبع کنند،نه به اصالت»."