Abstract:
در این نوشتار پارادایم اسلامی در خصوص ماهیت انسان، ماهیت علم و دادههای آن،واقعیت اجتماعی، با مراجعه به قرآن و روایات و اندیشههای صاحبنظران اسلامی در مقایسه با اثباتگرایی، تفسیرگرایی و انتقادگرایی مورد بررسی قرار گرفته است. انسان در این رویکرد دارای ساحتهایی است که دین، جهتدهی و هماهنگسازی آنها را عهدهدار است. حس، عقل، شهود و وحی ابزارهای شناخت بوده و شناختی که از حواس آدمی حاصل میشود، زمینهساز تحقق معرفت تحلیلی است. ژانسان دارای سرمایههای بالقوه و بالفعل درونی است و محیط زیست آدمی نیز سرمایههای زیستی ـ فرهنگی، اجتماعی متفاوتی در اختیار انسان قرار میدهد و از این گذر، هویت آدمی شکل میگیرد. در خصوص واقعیت اجتماعی در پارادایم دینی، هم به عامل با اراده و کنشگر فعال و هم به وجود ساختهای اجتماعی و فضای منبعث از آنها و تأثیر آنها بر فرد توجه میشود.
After reviewing the Islamic paradigm with regard to the nature of man، the nature of knowledge and relevent issues، and social reality and referring to the Qur'an، the narrations of the Prophet and the Infalliables and the views of Muslim thinkers، the author compares the Islamic paradigm with the posivistic، hermeneutic and critical paradigms. The Islamic paradigm has some areas، and the orientation and harmony of these areas are governed by religion. Senses، intellect and intuition are the tools of acquiring knowledge، and the knowledge gained through human senses help in the achievement of analytical
knowledge. Man has inner potential and actual capacities and his own environment provides him with various environmental، cultural and social wealth and these factors contribute to defining the identity of a person.
Our view regarding social reality in religious paradigm should observe the vital factors and social structures، the atmosphere they creat and their effect on the individual.
Machine summary:
"رابطه پارادایم، تئوری، متد Waht (مسئله چیست؟) پیش فرضهای منطقی تئوری چرا way پارادایم ارزیابی نظری تصدیق معرفتشناختی متد How (چگونه) در این مقاله نویسنده بر آن است تا با رویکرد تفسیری به منا بع اصلی دینی یعنی قرآن و روایات و برداشتهای صاحبنظران دینی، منظر اسلام به ماهیت انسان، علم و دادههای آن و واقعیت اجتماعی را در مقایسه با رویکردهای اثباتی، تفسیری و انتقادی بازشناخته و مدلی از پارادایم اسلامی را ترسیم نماید.
به نحوی که گاهی احساسات نادرست موجب مسدود شدن راه عقل میگردد، حب الشیء یعمی و یصم؛ در حالی که احساسات درست، تمام دینداری تلقی میشود؛ چون بر پایه عقل استوار است؛ هل الدین الا الحب؛ و پیامبر بشارت داد که «المرء مع من احب» انسان تضاد در فضای درونی (ادراکات، احساسات و عواطف = لایههای هویتی) دین هماهنگکننده فضای درونی و بیرونی در جهت خاص = هویت دینی پیام علامه طباطبایی معتقد است: آنچه از تقدم حس بر عقل در نظر حکمای اسلامی گفته شده مربوط به ادراکات تصوری است ولی در باب تصدیقات تردیدی نیست که پارهای از قضاوتهای عقلی از مجرای حسی وارد ذهن نمیگردد؛ بنا بر این میتوان مدعی بود که تمام معقولات به تدریج پیدا میشود و از محسوسات آغاز میشود و تمام معقولات حتی بدیهیات اولیه یک نوع وابستگی به محسوسات دارند.
در این پارادایم، برای تبیین واقعیات از جمله واقعیت اجتماعی، منابع شناخت توسعه یافته و شامل طبیعت، جامعه، تاریخ، عقل، دل (قلب) و غیب میگردد و ابزار شناخت نیز بسط یافته و شامل ابزارهای حسی، عقلی، شهودی، وحی و الهام میشود و ملاک صحت همة معارف، انطباق آنها با واقع است."