Abstract:
پذیرش مردمی ولایت فقیه یک روند تاریخی داشته است که بیشترین تلاش برای طرح اجتماعی آن از دوره مغول و همزمان با سقوط خلافت توسط علمای بزرگی همچون شهید اول، خواجه نصیر الدین طوسی، علامه حلی و ... برداشته شد. این عالمان شیعی، ابتدا با نفوذ در حکومت مغول و سپس، با شیعه کردن حاکم مغول، همچنین اعمال ولایت در حکومتهای شیعی صفویه و دخالت مستقیم در جامعه، توانستند جامعه را با ولایت فقیه در عرض ولایت سیاست حکام آشنا سازند.این آشنایی آنگاه همگانی شد که در دوره قاجاریه با پیروزی اصولیون، ولایت سیاسی – مذهبی علما در عرض حکومت سیاسی شاهان قاجار تأسیس شد. ولایت فقیه در نهضت تنباکو و مشروطه فراگیر و صورت بینالمللی به خود گرفت. انقلاب اسلامی نمونه کامل ولایتی بود که علمای سابق پایههای اجتماعی آن را استحکا بخشیده بودند.
People's acceptance of the guardianship of jurist has a historical trend and most efforts to present it to society began from the Mongol period which was simultaneous with the downfall of the caliphate governments in which such great scholars like ShahidAwwal، KhajaNasir al-Din Tusi، AllamehHelli and others played a major role.The public became familiar with this issue more and more with the victory of the Usulyya( fundamentalists) during the Qajari period and political - religious guardianship of scholars was established during the Qajari government. In the Tobacco and Constitutional movement، guardianship of jurist became pervasive and international. The Islamic Revolution of Iran represents a perfect example of guardianship of jurist whose social foundations were established by former scholars.
Having influence in the Mongols' rule and then making the Mongol's ruler convert to Shi'ism، exercising authority، in the Shi'ah governments of Saffavids and having an active role in the community، Shiah scholars were able to introduce to society the idea of guardianship of jurist along with the political guardianship of governors.
Machine summary:
"260 از عتبات عالیات زیارت کرده و برای قبر آقا امام حسینعلیهالسلام پردههای با عظمتی که به جهت آنجا ترتیب داده بود، نصب کردند و به مجاوران و حاضران و زائران قبر آن بزرگوار کمک کردند و برای سادات مقیم آنجا مقرری تعیین کردند 261 از سوی دیگر، جلوس سلطان محمود غازان، بی تردید نه تنها حکومت مغول در ایران را تبدیل به سلطنتی مأنوس و ایرانی کرد، بلکه از پرتو تحولات اجتماعی و دینی و خاتمه بخشیدن به تعصبات مذهبی حاد و محروم ساختن پیروان مذهب سنت از حمایت دولت و حکومت زمینه را برای برخورد طبیعی آرا و عقاید مذهبی و ظهور تمایلات نهفته و سرکوفته ایرانیان و رشد آزادانه گرایشهای علمی - شیعی آماده ساخت.
تحقق عملی حکومت فقها در عرض حکومت سیاسی قاجار در دوره قاجاریه، هرچند آقا محمدخان قاجار رسما «در زمانتاجگذاری شمشیر به کمر بست و گفت: به مذهب شیعه پایبند هستم»، 337 اما مشروعیت سیاسی قاجارها بیش از هرچیز، همانند زندیه، بر نظام ایلی استوار بود حداکثر تلاش آنان این بود که مشروعیت ظل اللهی شاهان ایران باستان را نیز برای خود دست و پا کنند.
در عین حال، نفس وقوع انقلاب مشروطه و حوادث پس از آن در رشد ابعاد فرهنگی و اجتماعی ولایت فقیه در بین مردم نقش اساسی داشت، بطوری که در حوادث انقلاب 57 با وجود آنکه زمینههای بیشتری برای سوء استفاده افراد منافق فراهم بود، اما هم به لحاظ تشکیلاتی قویتر بودند و هم در بیرحمی و قدرت ترور شخصیتها و حتی افراد عادی بینظیر بودند و سابقه مبارزه با شاه را نیز یدک میکشیدند."