خلاصه ماشینی:
") و حدیث:لا عقل کالتدبیر و لا ورع کالکف و لا حسب کحسن الخلق139(هیچ عقلی مانند تدبیر نیست و تقوایی چون خویشتنداری و شرفی چون نیکخویی) و با این بیت دیگر رودکی هماهنگ است: {Sنکو گفت مزدور با آن خدیش140# مکن بد به کس گر نخواهی به خویش141# گر درم داری گزند آرد به دین# بفکن او را،گرم و درویشی گزین142S} به احتمال زیاد تحت تأثیر آیات اول سوره علق بوده که{/«کلا ان الانسان لیطغی آن رآه استغنی»/}143 (نه چنین است،همانا انسان سرکشی کند که بیندیش بینیاز شود) و حدیث:ان لکل امة فتنة امتی المال144(هر امتی را بلیهای است و بلیه امت من،مال است) {Sای ویذ145غافل از شمار،چه پنداری# کت خالق آفرید پی کاری؟!# عمری که مر تو راست سرمایه# وید است و،کارهات به این زاری146S} شاعر در این دو بیت،سبب آفرینش انسان را بیان میکند و تلمیح دارد به آیه: {/«احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون»/}147(آیا پنداشتند مردم که رها شوند آن گه که گویند ایمان آوردیم و آزموده نگردند؟» {Sواجب نبود به کس بر افضال و کرم# واجب باشد هر آینه شکر نعم148S} مصرع دوم،تلمیح است به{/«لئن شکرتم لا زیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید»/}149(اگر شکر کردید،بیشتر میگیرید و اگر کفران نعمت کردید،عذاب سختی خواهید دید) و این حدیث«اگر خداوندی چیزی به تو داد باید نشان نعمت و کرم وی در تو پدیدار شود»150 {Sدرست و راست کناد این مثل خدای ورا# اگر ببست یکی در هزار در بگشاد151S} الهام است از آیه{/«ان مع العسر یسرا»/}152(با هر سختی آسانی هست) و حدیث:«ان مع العسر یسرا»153 {Sسماع و بادهی گلگون و لعبتان چو ماه# اگر فرشته ببیند درافتد او در چاه154S} صحنهآرایی شاعر،تلمیحی است زیبا به آیات مربوط به هاروت و ماروت که در آیه 96 سوره بقره ذکر شده و در آیه 102 همین سوره نیز یادآوری شده است."