چکیده:
محمدبن ابراهیم ، مشهور به ملاصدرا از جمله دانشمندانی است که اسلوبی سـاده و روان و در عین حال بلیغ و متعالی ، محمل افکار بلند و عمیق وی گشته ؛ کسی کـه عمق و گستردگی معنـا و زیبـایی و اسـتواری اسـلوب ، در کنـار اندیشـه فلسـفی و عرفانی فراخ و تابناکش ، رمز و راز پاینـدگی و جـاودانگی سـخن او را باعـث شـده است . سبک نویسندگی ملاصدرا، به جهـت برخـورداری از ویژگی هـای نثـر فنـی ، اسلوبی زیبا، رفیع و شکوهمند دارد. دقت در گزینش و انتخاب واژگان ، حسن مطلع ، حسن تخلص ، حسن ختـام ، تناسـب و همبسـتگی و توافـق میـان الفـاظ ، قـوت و استحکام اسلوب که در بهره گیری از صور خیالی همچون تشبیه ، اسـتعاره ، کنایـه و استفاده از اسلوب های استدلالی و استشهادی و اقتبـاس از قـرآن و حـدیث ، نمـود یافته ؛ استیفای معنا و پرداختن به همه ٴ جوانب معنا که در قالب صنایعی چون ایغال ، توشیع ، تذییل ، اعتراض ، تقسـیم و ... بـه چشـم می خـورد و نیـز فضـایی لبریـز از موسیقی و آهنگی دلنشین کـه در ظرافت هـایی همچـون ، سـجع ، موازنـه ، طبـاق ، جناس ، مراعات النظیر، رد العجز علی الصدر، تشابه الاطـراف و ... نواختـه می شـود، عــلاوه بــر تعمیــق و تلطیــف معنــا، از بــارزترین ویژگی هــای ســبک نویســندگی ملاصدراست که زیبایی روح افزایـی بـه کـلام وی بخشـیده اسـت . در ایـن مقالـه ، بر اساس آثار وی ، سبک نویسندگی او را از منظر زیبایی شناسی بررسی می کنیم .
خلاصه ماشینی:
از جملۀ این بـزرگ اندیشـمردان ، محمـدبن ابـراهیم ، مشـهور بـه ملاصدراسـت ، کسـی کـه در بیــان و معرفــی افکــار و اندیشــه های باریــک و گــران فلســفی و عرفــانی خــود، همــواره از اسـلوبی سـاده و روان و در عـین حـال بلیـغ و متعـالی ، کـه آمیختـه ای از ویژگی هـای اسـلوب ادبی و علمـی اسـت ، سـود جسـته و همـین امـر باعـث شـده تـا نثـر وی علـی رغـم محتـوای علمــی آن ، از خشــکی و جمــود نثرهــای علمــی بــه دور باشــد و خواننــده نیــز از خوانــدن آن هرگز دچار ملالت و خستگی نشود.
(همو، ١٩٨١، ج٧، ص١٧٢) همــان طــور کــه ملاحظــه می شــود، در مثال هــای گــروه اول ، بــه دلیــل توافــق واژه هــای (یشبعون عن کل فـن بسـرعة ) بـا واژه هـای (یقنعـون بکـل دن بجرعـة ) و واژه هـای (یشـایعها فی مطالبهـا) بـا (یرافقهـا فـی م̂Hربهـا) و نیـز توافـق واژه هـای (طهـر عقولنـا بتقدیسـک عـن ، الضــلالات ) بــا (وخلــص نفوســنا بتنــویرک مــن ، الخیــالات ) در وزن و تعــداد حــروف و حــرف روی ، ســجع از نــوع مرصــع اســت .
(رجـایی ، ١٣٧٩، ص٤١٤) ماننـد: «لـه قلب لطیف و طبع دقیق » (همان ) سـجع های فـوق ، همـان طـور کـه پـیش از ایـن گذشـت ، بـه دلیـل وجـود برخـی دیگـر از صـنایع بـدیعی در میـان آنهـا همچـون طبـاق و تضـاد٢ میـان واژه هـای (الظـاهر و البـاطن ) و (مشــهور و مســتور) و (إمســاک و بخــل و إحســانه ) در مثال هــای شــمارٔە ٢، ٣ و ٤ کــه بــر حسن و رونـق کـلام افـزوده اسـت و نیـز جنـاس در (فـن و دن ) و (سـرعة و جرعـة ) در مثـال شــمارٔە ١ از بهتــرین ســجع ها در نثــر عربــی بــه شــمار می رونــد.