چکیده:
این مقاله به دنبال فهم جایگاه منابع انرژی در تحلیل سیاست خارجی در نظریه های مختلف واقع گرایی است. یافته های تحقیق موجود نشان می دهد که نظریه های مختلف واقع گرایی نقطه شروع تحلیلی مناسبی برای مطالعه اهمیت منابع انرژی در سیاست خارجی به حساب می آیند به دلیل آنکه اهمیت استراتژیک منابع انرژی را ناچیز نشمرده و تنها به دولت مردان به عنوان بازیگران دارای اهداف اقتصادی صرف نمی نگرند. واقع گرایی به منابع انرژی به عنوان یکی از عناصر قدرت می نگرد و به همین علت جایگاه ویژه ای را برای آن در شکل دهی به رفتار دولت ها قائل است. البته در بین شاخه های مختلف واقع گرایی، واقع گرایی نئوکلاسیک به دلیل توجه همزمان به متغیرهای سطح سیستم و سطح داخلی، تبیین دقیق تری از چگونگی اثرگذاری منابع انرژی بر رفتار سیاست خارجی ارائه می دهد.
خلاصه ماشینی:
چشـم انـداز ژئوپليتيـک در حـوزه امنيـت انـرژي و ديپلماسـي انـرژي نيـز به دليل داشـتن جنبـه هـاي تخمينـي فـراوان و ابتنـاي تحليـل هـاي خـود بـر مفروضـات و تفاسـير خـاص ، فاقـد رهيافـت سيسـتماتيک و ارايـه شـواهد بـراي تأييـد گـزاره هـاي تبيينـي خـود اسـت )٣٠٢٠ ,Verastro and others( ؛ بنـابراين در ايـن مقالـه تـلاش مـي شـود کـه از نظريـه واقـع گرايـي بـه عنـوان نقطـه عزيمـت از روش هـاي توصـيفي بـه تبيــين هــاي سيســتماتيک بــراي مطالعــه منــابع انــرژي در سياســت خــارجي اســتفاده گــردد.
)Legro and Moravcsik : 2:::, 23-28( از ســوي ديگــر اگــر چــه بــراي مــدت هــاي طــولاني پــارادايم واقــع گرايــي بــا قــدرت نظــامي يــا قــدرت ســخت گــره خــورده بــود، هــانس مورگنتــا بنيانگــذار واقــع گرايي مدرن تأکيـد دارد کـه در روابـط بـين الملـل ، نيـروي مسـلح بـه عنـوان تهديـد يـا تهديد بالقوه به عنوان مهـم تـرين عامـل تشـکيل دهنـده قـدرت يـک دولـت بـه حسـاب مي آيد.
در نظريـه واقـع گرايـي تـدافعي جنبـه مهـم ديگـري از نقـش منـابع انـرژي مـورد توجه قرار مي گيرد؛ به ايـن ترتيـب کـه منـابع انـرژي تنهـا عامـل ايجـاد تصـوير از يـک کشـور در سـطح بـين الملـل محسـوب نمـي شـوند بلکـه مطـابق آنچـه کـه والـت مـي گويــد شــاخص هــاي ديگــري ماننــد نيــات تهــاجمي رهبــران و فاصــله جغرافيــايي بــا سـاير کشـورها نـوع برخـورد بـا آن کشـور را تعيـين مـي کنـد )٦-٤ :٢:٨٧ ,Walt(؛ بـه اين ترتيب ، منـابع انـرژي زمـاني مـي توانـد بـه عنـوان منبعـي در سياسـت خـارجي يـک کشـور مـورد اسـتفاده قـرار گيـرد کـه از آن در جهـت نيـات تهـاجمي دولـت دارنـده آن استفاده گردد.