چکیده:
بر پایه روایات شاهنامه میتوان ساختار انواع حکومتهای باستانی و چگونگی مشروعیت آنها را دریافت. فردوسی،
روایات مربوط به ساختارهای کلی حکومتهای پادشاهی پیش از اسلام و معیارهای مشروعیت آنها را در پنجاه روایت
شاهنامه به صورت پراکنده آورده است. اهم این مطالب، اغلب در ابتدای هر روایت (جایی که موضوع کسب قدرت یک
پادشاه در میان است) و نیز در بطن داستانهای متعددی که به لحاظ سیاسی حائز اهمیتاند، نقل شده است. در این گفتار،
نخست موضوع تطور جوامع بشری و حکومتهای پادشاهی بر پایه روایات «اساطیری»، «نیمه اساطیری»، «نیمه تاریخی»
و «تاریخی» شاهنامه بررسی شده و در ادامه، انواع حکومت مشخص گردیده و معیارهای مشروعیت آن، هم به روایت
شاهنامه و هم از دیدگاه خود فردوسی، مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"وی این مطلب را مکرر و این بار به زبان نمادین و زیبا چنین بیان میکند: 22، 504 چنان دان که بیدادگر شهریار بود شیر درنده در مرغزار از میان شاهانی مانند فریدون، منوچهر، کیخسرو، اردشیر بابکان، شاپور اردشیر، بهرام گور و انوشیروان و چند تن دیگر که در روایات مربوط به دوره اساطیری و تاریخی شاهنشاهی ایران، همگی نمونه و شاهدی از یک شاه خوب و دادگسترند، فردوسی در مقابل شاهی سر فرو میآورد که به هنگام تعیین جانشین خود، اصل انتخاب بر مبنای صلاحیت را بر موروثی بودن حکومت ترجیح داد، در پاسخ به ظلم دو فرزند ارشدش، مهر پدری را به کنار نهاد و بر نابودی آنان صحه گذاشت، شاهی که با گرامی داشتن مبانی اخلاق دینی و اجتماعی، جامعه چند ملیتی ایران را بر پایه اصل تقسیم قدرت و جدایی دین از حکومت، در صلح و آرامش و در مبارزه خستگی ناپذیر علیه بدی هدایت کرد.
6. هر چند در کتاب 2، بیت چهارم، سخن از «هفت کشور» به میان آمده و در کتاب 4 (ابیات 86 به بعد و 139 به بعد) در کنار پادشاهی جم، از سرزمین مرداس پدر ضحاک تازی و نیز از کشور هند نامبرده شده است، اما این فریدون است (کتاب 6) که برای اولین بار، جهان را به سه بخش تقسیم و هر بخشی را به یکی از سه پسرش واگذار کرده و خود در رأس حکومت جهانی باقی میماند (6، 289 به بعد)."